توضیحات
معرفی کتاب نایب کنسول
داستان حاضر شرح وقایعی است كه بر نائب كنسول فرانسه در لاهور و كلكته گذشته است .((ژان مارك دناش))، یگانه فرزند خانواده پس از پشت سر نهادن وقایع گوناگون به افسردگی روحی مبتلا میشود، اما سرانجام به مقام نائب كنسولی لاهور میرسد .وی طی
تقاضاهای پی در پی، از لاهور به كلكته ـ شهر سگها و جزامیان ـ میرود، و در آن دیار به ((آغازی اشترتر)) ـ همسر سفیر فرانسه ـ دل
میبندد .سپس ماجراهای دیگری نیز رخ میدهد كه اساس داستان بر آن استوار است.”
خلاصه داستان:
زن گدای کتاب، جوانهزنی است رانده مادر، سالک راهی صعب،. یکه و تنها در جغرافیای هجر و همواره در جوار آب و تالاب، در گمگشتگی و از دستشدگی، میرسد به جلگه پرندگان، به کویر هستیاش. در پی طعام است، طعمه هم میشود، تن هم
میسپارد، با جانی کاسته. گرسنه است، ماهی خام سق میزند، میجود، میلیسد. با آن حفره زخم پا گاهیخواهان پیدا میکند،
عابری، جاشویی، صیادی، در ربطی فارغ از همخواهی. حامله است. نوزاد را میبخشد به بانوی غریبه، به قصد ریشه گرفتن در آسیای
زادگاه. پرسوناژ نامعینی است زنگدا، بینام، بر خلاف مکانهای کتاب که تعین دارند و در چند وجهی زمانهای برنهاده و نیز در تنیدگی با ساختار گسیخته-پیوسته داستان صفت هم مییابند، نام-صفت میشوند. نایب کنسول سگکش، پرسوناژ دیگر کتاب، به نوعی
آینگی زنگداست؛ و همتای لل (در کتاب شیدایی لل.و.اشتاین، برآمده از نظم تقابلی پرسوناژ، نظمی که شالوده بافت روایت در این دو
کتاب نیز هست.) زن دیگری هم در کتاب هست، انماری اشترتر (نقش تقابلی زنگدا) با مردهای محفلیاش، نافلان ذکور حاشیه روایت.
زنگدا، به رسم خود، مدام در ستیز است با سرگذشت و سرنوشت ناعادلانه گریبانگیر شدهاش. پیتر مورگان، راقم کتاب، در حضور ما مینویسد که جوانهزن سرگشته، همتای تجزیه شده سرزمین هند جذام، هند داغدار از استعمار در آن راه دراز نوا سر میدهد، حزین،
در سودای خام باتام بانگ: با تاتام بانگ بانگ…و آنماری اشترتر در جزیره محفل میخوابد. خوشخیال. میخوابد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.