توضیحات
کتاب قمارباز داستایوسکی
معرفی کتاب قمارباز داستایوسکی
فئودور داستایوسکی
ترجمه جلال آل احمد
چشم و چراغ 47
رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیتهای داستان نیز از نوع مشغلههای ذهنی تمامی انسانها است. دغدغههایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم. زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم میخورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیر کننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را میبافند زمانی رخ میدهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت در میآورند و هر بار بر روی عددی – شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه میایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم میزند.
«قمارباز» یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند.
گزیده ای از رمان قمارباز نوشته داستایوسکی
من آنقدرها که ممکن بود برای مادربزرگ، طرز بازی و ترکیبات مختلف قرمز و سیاه، تاق و جفت، برد و باخت، مانک و پاس و دست آخر نیز اختلافات جزئی ترتیب شمارهها را گفتم. او با دقت گوش میداد و پرسشهای جدیدی میکرد و یاد میگرفت. – قمارباز
در آغاز رمان می خوانیم
رمان نشان دهنده اعتیاد خود داستایفسکی به رولت میباشد که الهام بخش نوشتن این کتاب شد، نویسنده در هنگام نوشتن کتاب تحت مهلت سختی برای بازپرداخت بدهی اش ناشی از قمار بود
تجربه ای که مبتنی بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا او پاکباخته و مقروض به روسیه بازگردد. قهرمان رمان، آلکسی ایوانویچ ، داستان خود را تعریف میکند.
جلال آل احمد
داستایوسکی
زندگی در نظر داستایوسکی همچون قماری است که انسان در آن فقط انتخاب میکند و گردانه را می چرخاند و اینکه « آیا این انتخاب موفقیت و پیروزی در بردارد یا خیر؟» این چیزی فرای دستان بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوسکی به چشم می خورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیرکننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقاتی که داستان را می بافند زمانی رخ می دهند که یکی از شخصیت های داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمارخانه به مسافرخانه است. به طوری که گویی آنان هنگام واردشدن به قمارخانه گردونه زندگی را به حرکت در می آورند و هربار بر روی عددی – شرایطی خاص، نشانه گردونه می ایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم می زند…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.