توضیحات
کتاب چه ساده عاشق حرف های قشنگت شدم
معرفی کتاب چه ساده عاشق حرف های قشنگت شدم
کتاب چه ساده عاشق حرفهای قشنگت شدم نوشتهی لیلا هاشمی منش، اشتباهاتی را که متأسفانه اغلب افراد در همسر گزینی و زندگی زناشویی مرتکب میشوند، در قالب رمان و داستانهای کوتاه به مخاطب خود ارائه میکند.
انتخاب همسر مناسب و ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فردی به شمار میرود و یک اشتباه میتواند بهشت رؤیاها را به جهنم تبدیل کند. اینکه بفهمید یک نفر مناسب شماست یا نه به تحقیق، مشاوره و بررسی زیاد نیاز دارد. انتخاب سریع و اشتباه میتواند به داشتن زندگی پر از رنج و افسوس در آینده منجر شود. البته این فقط یک طرف قضیه است. انتخاب اشتباه باعث میشود فرزند شما دچار دوگانگی تربیتی شود و در ادامه یک نسل را با مشکل مواجه سازد!
اگر هنگام انتخاب به تعالی، رشد و موفقیت خود نیز بیندیشید، در انتخاب خود قطعاً وسواس و دقت بیشتری خواهید کرد. هر فردی برای ازدواج معیارها و ملاکهایی دارد که به گمان خودش منطقی و اصولی است؛ اما حقیقت این است که حتی منطقیترین ملاکهای ازدواج هم ممکن است با تصورات اشتباه و باورهای نادرست ترکیب شود و چشمها را روی حقایق ببندد.
البته این احتمال هم وجود دارد که هر جوان مجرد در آستانهی ازدواج در موقعیتی قرار گیرد که به اجبار تن به وصلت دهد یا در شرایطی باشد که گمان کند ازدواج تنها راه نجات از موقعیت ناخوشایندش است. با مطالعهی پیشگفتار و داستانهای کوتاه این کتاب با بعضی از مهمترین اشتباههای انتخاب همسر آشنا خواهید شد تا هنگام مواجهه با آنها بتوانید معقولانه و منطقی، برای رفع و رجوع آنها گام بردارید.
اشتباهات انتخاب همسر زمانی پیش میآید که بیشتر دختر و پسرها برای ازدواج عجله دارند؛ چه به دلیل فرار از خانه، حرف مردم یا غیره؛ اما این کار صد در صد اشتباه است و باید در هر سنی که ازدواج میکنید آگاهانه و با دقت همسر خود را انتخاب کنید تا اشتباههای انتخاب همسر رخ ندهد. اگر تا سن معمول ازدواج نکردهاید و حال فکر میکنید دیر شده است و دیگران شما را زیر ذرهبین قرار دادهاند و باید فقط به همین دلیل با عجله به یک خواستگار بله بگویید، اشتباه میکنید. مواردی وجود دارد که به خصوص دختر خانمها را در همان شروع انتخاب و تصمیمگیری برای ازدواج به اشتباه میاندازند. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب همسر مناسب از این اشتباهها دوری کنید.
محتوای این کتاب در 3 بخش گردآوری شده است.
بخش اول: شامل 10 داستان کوتاه است که خود شما پس از مطالعه میتوانید برداشت و نظر خود را در پایان هر داستان یادداشت کنید.
بخش دوم: شامل 4 داستان کوتاه اما «ناقص» و نیمه تمام است تا شما خواننده گرامی در صورت تمایل، با خلاقیت خود ادامه داستان را در قسمت مشخص شده یادداشت کنید و پایان داستان را آنگونه رقم بزنید که در ذهن خود دارید.
بخش سوم: با هدف ارزیابی آموختههای شما از محتویات این کتاب و تجربیات قبلیتان طراحی شده است که شامل مطالب آموزشی درخصوص «ازدواج موفق» است. شما پس از مطالعه مطالب بخش سوم در صورت تمایل میتوانید نظرات و تجربیات خود را در مورد ویژگیهای «ازدواج موفق» در پایان این بخش یادداشت کنید.
جملات برگزیدهی کتاب چه ساده عاشق حرفهای قشنگت شدم:
– در یک رابطه سالم هر یک از دو طرف برای ایجاد شخصیت خاص خود تلاش میکند.
– یک ازدواج موفق درست مثل ساختمانی بزرگ است که باید هر سال بازسازی شود.
– حمایت بیدریغ اعضای خانواده از هم، موجب میشود سریعتر به هدفهایشان برسند.
– اغلب به قدری جدی میشویم که فراموش میکنیم چگونه میتوانیم با هم تفریح کنیم.
– تعهد نشانه آن است که اشخاص میخواهند و مایلند در بحرانها در کنار هم باقی بمانند.
در بخشی از کتاب چه ساده عاشق حرفهای قشنگت شدم میخوانیم:
طاها روی پل اتوبان کنار نردهها ایستاد و در حالیکه بسیار ناراحت و عصبی بود، حلقهاش را از انگشتش درآورد و به پایین پرت کرد. پایین پل روی چمنها دختری جوان، حدود هجده ساله نشسته است و حلقه درست نزدیک او میافتد. او حلقه را برمیدارد و هم زمان بالا را نگاه میکند و با دیدن جوانی کنار نردهها، حدس میزند حلقه متعلق به اوست. طاها با چهره غمگین در حال تماشای غروب خورشید است که از پشت سرش صدایی میشنود و به همان سمت برمیگردد و دختری جوان و بسیار زیبا را مقابل خود میبیند. دختر جوان در حالیکه لبخند به لب دارد به او نزدیک میشود.
دختر: «این حلقه مال شماست؟»
پسر: «دیگه مال من نیست، چون نمیخوامش.»
دختر: «حیف حلقه به این قشنگی نیست که دور انداختینش؟»
پسر: «گاهی حتی چیزهای قشنگ و با ارزش هم بیارزش میشن.»
دختر: «حق با شماست؛ اما هر بار که چیزی رو از دست میدید، چیز دیگهای جاش به دست مییارید.»
پسر: «گاهی هم باعث میشه آدم یک عمر خودش رو برای اشتباهش سرزنش کنه.»
دختر: «تجربههای خوب و با ارزش همیشه بعد از شکست به وجود مییان و باعث میشن ما قدر اون چیز رو بیشتر بدونیم؛ برای همینه که آدمای با تجربه توی کارهاشون کمتر خطا میکنند.»
طاها میخندد: «عجیبه، با این سن کم، مثل مادرم حرف میزنید. اون همیشه همینطوری من رو نصیحت میکنه.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.