توضیحات

                                                                        کتاب منم،مرجان!

                                                     معرفی کتاب منم،مرجان!

اساس خلقت دنیا را بر مدار فرصت ها گذاشته اند. خداست که از روی عشق به همه‌ی هستی فرصت می دهد و در این میان تنها عاشقانند که از روی ادب فرصت شناسی می کنند آنچه می‌خوانید قصه ی کسی است که همه ی عمر فرصت هایش را سوزانده و چیزی در دست ندارد. اگر زنی که خود را رسوا کرده عاشق یک مرد آبرومند شود چه چیزی به جز خدا می تواند ستارالعیوب شود و برای او پا در میانی کند. متن کتاب به این صورت آغاز می شود. منم مرجان… مرجان قاصد… یک دهه شصتی متولد اردیبهشت. از همان هایی که توی فالشان همیشه میگویند آدم احساساتی و مهربانیست. ولی خب جانم بگوید برایتان که آدم عاقل زیاد هم نباید توی قید و بند فال و طالع بینی باشد چون همه اش که درست نیست. مثلا یکی‌اش همین که من چندان هم آدم رمانتیک و مهربانی نبوده ام‌. تا قبل از این که به سن ۲۶ سالگی برسم دقیقا ۱۷ شغل ثابت تمام وقت و سه شغل نیمه وقت و تا دلتان بخواهد شغل های پارا وقت با درآمد غیر قابل پیش بینی تجربه کرده ام. یکی از پرکارترین دختران فامیلی که سال به سال نمی بینمشان. یکی از پر مشغله ترین اعضاء خانواده از هم پاشیده ام‌ و در بین دوستان کم معرفتم یکی از پر درآمدترین عضو گروه ۴ نفره‌مان بوده ام. فکر میکنم این گزارش برای کسانی که همیشه می گویند جوانان بیکارند کمی مشکوک به نظر برسد. یعنی میخواهم بگویم در همین تجربیات اقتصادی هم که داشته ام اصلا آدم رمانتیکی شناخته نشده ام. یادم نمی آید برای یک بار هم که شده یک نفر به من گفته باشد که تو دختر مهربانی هستی‌. حتی یک نفر. این که این آمار تا روز تولد ۲۶ سالگی ام حساب میکنم به دلیل مهم بودن روز تولدم است. البته می دانم و حواسم هست که روز تولد همه ی آدم ها روز به خصوص و خاطره سازی است. اما تولد ۲۶ سالگی ام یعنی غروب روز شنبه پنجم اردیبهشت ماه روز تولد دوباره ی من است. برای همین سعی میکنم همه ی وقایع را طوری تعریف کنم که متناسب با این تاریخ عطف باشد. یعنی اگر بخواهیم پنجم اردیبهشت را روز زنده شدن دوباره ام حساب کنیم قبل از آن می شود دوران ماقبل از تولدم. نه فقط دورانی که یک جنین بوده ام. البته دوران جنینی ام هم داستان های خاص خودش را دارد که بیشتر به پدر و مادرم مربوط است و من در شکل گیری آن بیش از یک جنین سهم نداشته ام اما در زندگیم بسیار تاثیر گذار است…

0/5 (0 دیدگاه)