توضیحات
کتاب مدرسه تجارت
معرفی کتاب مدرسه تجارت
رابرت کیوساکی در کتاب مدرسه تجارت در مورد سیستم تجارت بازاریابی شبکهای میگوید. او در این کتاب که در زمرهی آثار پرفروش حوزهی تجارت قرار میگیرد، با نگاهی واقعگرایانه مزایا و معایب این روش را توضیح و سپس آموزش میدهد که چگونه میتوان برای رسیدن به ثروت از این شیوه بهره برد.
دربارۀ کتاب مدرسه تجارت
رابرت تی. کیوساکی در کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» اطلاعات زیادی را در مورد تجارت و بازار به مخاطبان آموزش داد. او در مورد اهمیت کسب درآمد، رسیدن به استقلال مالی و ایستادن روی پای خود سخن گفت. اثر نامبرده برای بسیاری از مخاطبان الهامبخش بود. پس از مدتی کیوساکی کتاب دیگری به نام مدرسۀ تجارت منتشر کرد. او در این کتاب در مورد اهمیت تجارت شبکهای توضیح میدهد.
او در کتاب حاضر نیز ابتدا از اهمیت داشتن استقلال مالی و رسیدن به درآمد میگوید و تلاش برای راهاندازی یک کسبوکار را بر شغلهای استخدامی و کارمندی را برتر میداند. سپس، به سراغ تشریح بازاریابی شبکهای میرود. کیوساکی که خود ثروتش را از راه تجارت شبکهای به دست نیاورده است، میکوشد تا در توضیح این سیستم صداقت و واقعگرایی را رعایت کند. از نگاه او بازاریابی شبکهای یک تجارت شجاعانه است که از تلاش برای صرفاً پول درآوردن فراتر میرود. تجارت بازایابی شبکهای در واقع انقلابی در روشهای تجارت و کسب ثروت است. هر انسانِ با استقامتی که دارای عزم راسخ و تصمیم قاطع است، میتواند از این طریق ثروت زیادی کسب کند. او در ادامه توضیح میدهد که این روش علیرغم مزایای بسیارش ضرورتاً مناسب تمام افراد نیست و برای تجارت و رسیدن به ثروت راههای بسیار دیگری نیز وجود دارد.
جملات برگزیده کتاب مدرسه تجارت
– یاد بگیرید پول برای شما کار کند، به جای اینکه شما برای پول کار کنید.
– این الزامی است که هرچه زودتر، سیستمهای مدارسمان شروع به تدریس آموزش مالی کنند.
– درحالیکه بسیاری از صاحبان تجارتهای کوچک که کسبوکار خودشان را دارند، بهندرت شبکههایی را ایجاد میکنند. با ایجاد شبکۀ تجاری است که ثروتمندان دنیا، ثروتمند شدند.
– ایجاد کسبوکار خودتان بهترین روش برای پولدار شدن است. بعد از راهاندازی کسبوکار خودتان، جریان نقدینگی قویای دارید، بعد میتوانید در داراییهای دیگر شروع به سرمایهگذاری کنید.
در بخشی از کتاب مدرسه تجارت میخوانیم
آموزش حرفهای:
این آموزش به شما یاد میدهد، چطور برای پول کار کنید. در دورۀ جوانیام، بچههای باهوش این آموزش را ادامه میدادند تا پزشک، وکیل و حسابدار شوند. دیگر مدارس حرفهای به افراد یاد میدهند تا دستیار پزشک، لولهکش، سازنده، مکانیک اتومبیل و تکنسین برق شوند. اگر به صفحات زردرنگ کتاب تلفنتان، با عنوانهای آموزش یا مدارس، نگاهی بیندازید، متوجه خواهید شد این صفحات پر شده است از مدارسی که به افراد، حرفههایی را یاد میدهد که کمکشان میکند شرایط استخدام بیشتری داشته باشند.
شخصاً، چون از ابتدا در سطح آموزش خوب نبودم، سطح مدرسهای، پزشک شدن، وکیل شدن یا حسابدار شدن برایم دلگرمکننده نبود. در عوض، در مدرسهای در نیویورک حضور یافتم و مأمور حملونقل شدم، حملونقل دریایی مثل تانکرهایی برای نفت استاندارد و خطوط مسافربری مثل کشتیای که در برنامۀ تلویزیونی لاو بیت است. بعد از فارغالتحصیلی، چون جنگ ویتنام شروع شده بود، به جای گرفتن کار در صنعت حملونقل، به پنساکولا13، فلوریدا رفتم، جاییکه در مدرسۀ نیروی دریاییهوایی حضور پیدا کردم و خلبان شدم تا برای نیروی دریایی در ویتنام پرواز کنم. هر دو پدرم گفتند این وظیفۀ پسر است تا برای کشورش پرواز کند، برای همین من و هر دو برادرم داوطلب شدیم به ویتنام برویم. تا 23 سالگی دو حرفه داشتم، یکی مأمور حملونقل و دیگری خلبان، اما واقعاً از هیچکدام برای پول درآوردن استفاده نکردم.
بهعنوان یک حاشیه، امروز فکر میکنم، حرفهای که به خاطر آن خیلی شناخته شدهام، نویسندگی است… درسی که دو بار در مدرسه رد شدم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.