توضیحات

                                                                        کتاب دکتر بکتاش

                                                        معرفی کتاب دکتر بکتاش

دکتر بکتاش

علی محمد افغانی

بسیاری ازافرادی که درزندگی شخصی من حضور داشته و تاثیری برمن گذاشته اند در داستان های من هم حضور دارند. تصور اینکه نویسنده چیزی به کلی خیالی می نویسد اشتباه است. نویسنده نمی تواند با خیال چیزی بنویسد. البته نویسنده می تواندچیزی از کشف و شهودرا مطرح کند که حتی زنده تر از واقعیت است این گفته ی یکی از قدیمی ترین رمان نویسان ایران است: علی محمد افغانی

دکتر بکتاش

نویسنده علی محمد افغانی

کتاب پیش رو اثری دیگر از نویسنده ی شوهر آهو خانم است که ماجرای آن حول دکتر بکتاش، زن انگلیسی اش و منشی جوان و ولایتی او و اتفاقات و انسان های مربوط به آن ها جریان دارد.

افغانی معمولا شخصیت های داستان هایش را با توجه به انسان هایی که در زندگی اش وجود داشته اند، آفریده است. او در

دکتر بکتاش از زنی حکایت می کند که زندگی مشترک ناکامی را پشت سر گذاشته، زنی به نام مهناز که منشی دکتر بکتاش

که شخصی تحصیل کرده و خارج رفته است، می شود و در گیر و دار ماجراهای داستان با وجود این که بارها فرصت ازدواج برای

مهناز فراهم می شود و دکتر بکتاش نیز فردی متاهل است، این مسئله آشکار می شود که کششی میان آن دو وجود دارد.

 

گزیده ای از کتاب دکتر بکتاش

«از شک تا یقین، راه درازی است که اگر علاقه یا انگیزه خاصی دست‌اندر کار نباشد، هر تازه آمده ناتوانی قادر به طی آن نیست. دکتر دیر‌باورانه ،‌ولی با خوش قلبی در چهره گوینده این کلمات، آقای ناصرزاده، خیره مانده بود. افکار ابر‌گونه مبهمی در پس پرده مغزش می‌گذشت. آن قدرها دور نبود که مرد در گفته‌های خود راست می‌گفت. منتها کمی غلومی‌کرد. در دنیا آدم‌های خوش‌نیت و به اصطلاح با صفایی که برای دوستان و همکاران و بطور کلی اطرافیان خود همیشه منشا خیر و برکت بوده‌اند، کم پیدا نمی‌شود. اینقدر که بد روی زمین هست، در هر زمان، دو اینقدر خوب پیدا می‌شود. خوبی و خیر یک دشمن دارد و آن بدی است. ولی بدی دو دشمن دارد: خوبی و خود بدی…»

.

0/5 (0 دیدگاه)