توضیحات

                                                                           ربه کا

                                                              معرفی  ربه کا

 ربه کا با این که از رمان های قرن بیستم می باشد ولی هنوز هم که از پر فروش ترین کتاب های دنیا می باشد .

راوی این رمان ، یک زن جوانی می باشد که بدون نام و نشان است که اخلاق و رفتار های همسر دمدمی مزاجش که نامش ماکسیم دووینتر است ، او را حسابی کلافه و سر در گم کرده است .

او از آن مرد هایی می باشد که ( ازت میخوانم با من ازدواج کنی جوجه فسقلی ! ) همسر اول او که ربه کا نام دارد در جریان سانحه قایق سواری غرق شده بود ، اما روح خانه او را ترک نکرده بود و در همه جای خانه اش و هم چنین در رفتار خانم دانورس ، خدمتکار عمارتش ، می اون حضور او را حس نمود و ….

از خواندن این رمان چه درس های مهمی می توان یاد گرفت : اولا این که چرا از روی ظاهر دیگران در مورد اوضاع و شرایط زندگی شان آن ها را قضاوت می کنیم ؟ چرا که ما سکانس های کوچکی از زندگی آن ها را تماشا می کنیم و نه کل فیلم آن ها را . و دوما این که چقدر خوب می باشد که باهم صحبت کنیم و هر چه که در قلب ما میگذرد را بیان نماییم .

با این اوصاف می توان از برداشت های اشتباه جلوگیری نمود و هم چنین که خانم ها وآقایان دیدگاه های مختلفی در مورد مسائل درک و احساسات دارند . حتی از روی همین رمان اقتباس های سینمایی و ادبی مختلفی صورت گرفته است که می نوان اشاره کرد به فیلمی که آلفرد هیچکاک بر اساس داستان همین رمان و با نام همین کتاب فیلمی جاودانه ساخت و به نمایش در آورد .

از دیگر نکات خوب این کتاب ربه کا می توان اشاره کرد به این که ، این کتاب توصیف های بسیار خوب و دلنشینی دارد و سبب می شود به این که داستان کتاب به خوبی و به راحتی در ذهن شکل بگیرد و خواننده کتاب بتواند در تمامی وقایع ذکر شده در کتاب حاضر شده و خود را در ماجرای آن تماشا کند .

هم چنین خواننده ترغیب می نماید که کتاب را تا آخر آن مطالعه نماید و لذت ببرد از خواندن این کتاب فوق العاده و تا همیشه در ذهن او داستانش باقی بماند .

0/5 (0 دیدگاه)