توضیحات

                                                             کتاب قله ها و دره ها

                                               معرفی کتاب قله ها و دره ها

کتاب قله ها و دره ها

کتاب قله ها و دره ها نوشتهٔ اسپنسر جانسون و ترجمهٔ فریبا جعفری نمینی و ویراستهٔ حمیده رستمی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب کاری کنید اوقات خوب و بد در زندگی و کارتان، به نفع شما عمل کند.

درباره کتاب قله ها و دره ها

داستان قله ها و دره ها از شبی بارانی در نیویورک شروع شد که مایکل براون با عجله به دیدن یکی از دوستانش می‌رفت که به او گفته بود می‌تواند برای حل مشکلاتی که در زندگی با آن‌ها روبه‌روست، کمکش کند.

زمانی که اَن‌کار را دید، از تعجب خشکش زد. شنیده بود که «اَن» دچار مشکلات زیادی در زندگی و کارش شده است و روزهای بسیار بدی را پشت سر می‌گذارد. اما اَن بسیار شاد و پرانرژی به نظر می‌رسید.

ان شروع می‌کند به تعریف داستانی که باعث شد حالش دگرگون شود. این داستان نحوهٔ نگرش او را به اوقات خوب و بد زندگی‌اش تغییر داد و موجب شد رفتارش با گذشته بسیار تفاوت داشته باشد.

کتاب قله ها و دره ها داستان تحول زندگی ان و دیدار او با شخصی است که روایتش می‌کند.

این خود داستان نیست که می‌تواند همه چیز را تغییر دهد، بلکه آنچه شما از این داستان کسب می‌کنید قدرت دارد که همه چیز را در زندگی و کارتان تحت تأثیر قرار دهد و دگرگون کند.

بخشی از کتاب قله ها و دره ها

«مرد جوان در ساعات ابتدایی بعدازظهر به قله رسید. خیلی زود دوستش را پیدا کرد و پیرمرد به سویش دوید و او را در آغوش گرفت.

پیرمرد در حالی که می‌خندید، گفت: “عجب ملاقات نامنتظری. به سختی توانستم تو را بشناسم! دیگر هیچ شبیه آن مرد جوانی که آن شب در اولین صعودت به قله دیدم، نیستی. لابد سفر خوبی داشتی، این طور نیست؟”

مرد جوان پاسخ داد: “بله، همین طور است. اما بیش از آنچه تصور می‌کردم در راه رسیدن به قلهٔ بلندتر به زحمت افتادم.”

“زندگی هم درست مانند همین سفر است.”

مرد جوان گفت: “آه. بله. بی‌شک همین طور است.”

سپس مرد جوان هر آنچه رخ داده بود، از زمانی که پیرمرد را ترک گفته بود تا زمان فتح قله، تعریف کرد.

پیرمرد پرسید: “خوب، گمان می‌کنی مهم ترین چیزی که در این سفر کشف کردی، چه بود؟”

مرد جوان گفت: “خوب … یاد گرفتم فقط کافی نیست که چیزهایی در مورد قله‌ها و دره‌ها بدانی و این قانون را به شکل نظری بیاموزی و دربارهٔ آن حرف بزنی – درست مثل زمانی که من اولین بار از اینجا به دره‌ام برگشتم.

لازم است که با فلسفهٔ قله‌ها و دره‌ها زندگی کنی. و هرقدر بیشتر این کار را بکنی، بیشتر خواهی آموخت و بیشتر رشد خواهی کرد و در آینده، آرامش و موفقیت بیشتری به دست خواهی آورد.»

0/5 (0 دیدگاه)