توضیحات
کتاب می خواهی سالم شوی؟(قابلمه را فراموش کن 2 )
معرفی کتاب می خواهی سالم شوی؟(قابلمه را فراموش کن 2 )
کتاب میخواهی سالم شوی؟ قابلمه را فراموش کن! – جلد دوم
کتاب میخواهی سالم شوی؟ قابلمه را فراموش کن! – جلد دوم به قلم سید ماشاء الله فرخنده، به صورت دقیق و موشکافانه روش صحیح خامخواری برای افراد با بیماریهای مختلف را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد.
در جلد اول این کتاب به طور کلی رئوس مطالب و فلسفه تغذیه بیولوژی انسان توضیح داده شده است. این جلد به شما نکاتی را یادآوری میکند که در جلد پیش به صورت جزئی به آن پرداخته نشد و تنها به طور عمومی به همه پیشنهاد شد که اگر میخواهید سالم شوید، خامخواری کنید. اما در این جلد به طور اصولی به شما توضیح داده میشود تا بتوانید در این دنیای پر از اطلاعات غلط، بر کجفهمیها و تفسیرهای نادرست بیشتر غلبه کنید و از اطلاعاتی که در اختیار دارید، نهایت استفاده را ببرید.
طرح این موضوع که برای همه انسانها، برنامه یا روش تغذیهی یکسانی وجود دارد که با دنبال کردن آن همه میتوانند سالم شوند، ادعایی بیپایه و اساس و دور از واقعیت است. نتیجه تحقیقات در خصوص تغذیه انسان، نشان داده که در قرن حاضر نمیشود یک نوع تغذیه را به همه توصیه کرد، بلکه خرد طبیعی هر کس باید با هشیاری جسمی خود، آگاهانه از میان طیف گسترده مواد غذایی شناخته شده، مناسبترین و بهترینها را برای خود انتخاب کرده و مصرف کند.
وقتی کسی این کتاب را مطالعه میکند و تصمیم میگیرد که طبق رهنمودهای آن از خوردن غذاهای پخته پرهیز کرده و فقط با مواد خام تغذیه کند، پس از مدتی که از ماه عسل با مواد خام سپری میشود، سروکله یک سری مشکلات پیدا میشود که برخی فکر میکنند در اثر خوردن مواد خامی است که شخص طبق تجویز این کتاب آنها را مصرف کرده است. اما این کتاب قصد دارد به شما بگوید درست است که انسان موجودی میوهخوار است، اما همه افراد نمیتوانند از تمام میوهها استفاده کنند.
میوهخواری یک هنر فراموش شده است. در طی قرنها که انسان خود را از قوانین طبیعت و تغذیه طبیعی جدا کرده، دچار تحولات ارگانیکی و آنزیمی شده است و به همین علت برخی به هضم و جذب مواد قندی و اسیدهای موجود در میوهها، قادر نیستند و باید سالها بدن خود را از سلولهای تغییر شکل داده، پاک کنند تا بتوانند با میوه تغذیه کنند.
در بخشی از کتاب میخواهی سالم شوی؟ قابلمه را فراموش کن! میخوانیم:
هیچ داروی درمان کنندهای برای هیچ کدام از بیماریهای ما وجود ندارد و فقط داروهایی را شناسایی کردهایم که به وسیله آنها توانستهایم عصب اندامهای متفاوت را بیحس کنیم، به همین دلیل است که وقتی بدن با انرژی ذخیرهشده، این داروهای سمی را خنثی کرده و از بدن بیرون میکند، دوباره سروکله بیماری پیدا میشود.
من هم مثل هر بیماری، سالها ندانسته موش آزمایشگاهی کلیسای پزشکی بودم و حالا وقتی فکر میکنم، متعجب میشوم که چگونه در قرن بیست و یکم تا این اندازه ناآگاه و بیخبر از قانون زندگی روزگار میگذرانیم و نسبت به خود، طبیعت، زندگی، خدا و هستی کوچکترین شناختی نداریم. خانمها مشکل پروستات ندارند اما به مشکلات و بیماریهای دستگاه تولید مثل مبتلا میشوند. علت ابتلای آنها به این بیماریها مصرف قرصهای ضد حاملگی است که سالها استفاده کردهاند.
میگویند قبیله مایاها پنج هزار سال پیش به علتی که مشخص نیست منقرض شدند و بعضی از دانشمندان معتقدند که ما انسانها مدت پنج هزار سال است که دچار فراموشی و فقدان توانایی دسترسی به خرد طبیعت شدهایم.
شاید کسی بگوید که چرا و چگونه ما دچار این فراموشی شدهایم. جواب این سؤال ساده است و هر کس میتواند به خود رجوع کند تا عمق این فراموشی را دریابد.
آیا شما خواننده عزیزی که این کتاب را میخوانی دارای آرامش درونی هستی؟ یا مثل همه ما دائم از یک چاله فکری به چاله دیگری میافتی و لحظهای آرامش نداری و در فکرهای گذشته هستی؟ یا به آینده موهومی فکر میکنی که اگر هم پیش آید در این لحظه که همیشه این لحظه است به وقوع میپیوندد و تو از این لحظه بیخبری؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.