توضیحات
کتاب خاطره هایم را فراموش کنم آرزوهایم هست
معرفی کتاب خاطره هایم را فراموش کنم آرزوهایم هست
خاطره هایم را فراموش کنم آرزوهایم هست
خاطره هایم را فراموش کنم
آرزوهایم هست
همیشه
برای سوختن چیزی پیدا می شود
نگران زمستان نباش
کنارم بنشین
فقط به من دست نزن
می سوزی
چه احساسی خواهی داشت اگر بفهمی
نارفیق ترین آدم زندگیِ کسی هستی؟
لبخند
یا
هیچ . . .؟
در آغاز کتاب خاطره هایم را فراموش کنم آرزوهایم هست سرودۀ افشین یدالهی می خوانیم :
فهرست
*برای رفتنش، زود بود 9
*اگر جاذبهی زمین نبود 11
*مگر خدا 14
*خدا / از روحش.. 16
* هر قدر / زنانِ بیشتری دورِ تو باشند 18
*دیگر نمیخواهم 20
*موهایت را کوتاه نکن. 23
*پوستت / برفیست.. 25
*کم کم / باید / به دور نگاه میکنی. 30
*چمدان / همیشه معنیِ رفتن نمیدهد 33
*خوابی / اما / خودت را به بیداری میزنی. 34
*نه !/ این / نمیتواند 35
*گاهی / میخواهی خودت نباشی. 36
*هوا / موی تو را که میبیند 37
*انحناهای تنت.. 38
*گاهی / در تمامِ چهرهات.. 40
*کافیست فقط چشمهایت را ببینم 41
*لباسِ عروست را / دربیاور. 42
*بعضی از عکسهایت.. 44
*تو / صیادی هستی. 45
*بگو / بیهوا / از تو عکس بیندازند 46
*ماه / شبها بیرون میآید 47
*خدا / هر چه را 48
*اگر / شمع به کسی هدیه دادی.. 50
*ما / خود را / میخوریم 51
*فقط / اتفاقهای کوچک. 52
*تو / صادقانه / دروغ میگویی. 54
*بازوانِ نازکت.. 56
*تو / زیباتر از آنی. 58
*بغض / فقط به گلو ختم نمیشود 61
*سرگرم که میشود 64
*به آینه تکیه میدهی. 66
*قرار نبود 68
*وقتی / حواست نیست.. 69
*اگر / نقطهچینها را 70
*وقتی / همه چیز. 71
*وقتی / شعر میشود: «بازی با الفاظ». 72
*تنت میگوید: 75
*نور / از پیشانیِ تو. 77
*امروز / قرار بود بیایی؛ 78
*ماه / هر چه / رنگپریدهتر باشد 80
*داغ، / داغ است.. 81
*هر بار میبینمت.. 82
*ماه / پشتِ ابر / نمیماند 84
*صدایت را / دوست دارم 86
*شبها / قرص را نصف میکنم 88
*مدتيست / همه چیز وارونه است.. 91
*ساعتها / منتظر میمانم 92
*منتظرِ حرف نباش.. 94
*گریه / بدونِ اشک هم / میشود 96
*اشکت / میخندید 98
*این روزها / عادتت شده 100
*در عشق / خبرِ خوبی نیست.. 102
*بیش از آنکه 104
*دیگر / شبها 106
*تو / برای دیگران. 107
*گاهی / نگاهت.. 108
*گاهی / زمستان. 109
*خاطرههایم را فراموش کنم 111
*چه احساسی خواهی داشت.. 112
*برای رفتنش، زود بود
برای برگشتنش، دیر شد
سخت شروع شد
ساده، تمام
با دلیل شروع شد
بی دلیل، تمام
خوب بود
همهی آنچه خوب نبود
و
خوب نبود
همهی آنچه خوب بود
اما
حالا
من خوبم
چون
در این مدتِ کوتاه
کوتاهی نکردم
کاش
خوب باشد
کاش
بارِ دیگرش
با دیگری اش
کوتاه نباشد
من
به کوتاهی
عادت کردهام*
کسی حلق آویز نمیشد
و تیغهی گیوتین
روی گردنِ کسی فرود نمیآمد
نه ماشین، قیمتش اینقدر بالا میرفت
نه بلیطِ هواپیما
نه در طولِ هفته
ترافیکِ خیابانها سنگین میشد
نه آخرِ هفته
جادههای شمال
چقدر کارِ گشتِ ارشاد سخت میشد
باید آسمان را
از گناه پاک میکرد
و
نمیتوانست
اگر جاذبهی زمین نبود
می شد میانِ دانههای معلقِ باران و برف
گشت زد
و
نیمکتها
زیرِ باران
خیس نمیشدند
اگر جاذبهی زمین نبود
جای پای هیچکس آنقدر سفت نمیشد
که برای از جا کندنش
نیاز به جنگ یا انقلاب باشد
و
مرگ
سقوط
عشق
اینقدر برای خیلیها ترسناک نبود
اگر جاذبهی زمین نبود
آدم
بهشت را رها نمی کرد
تا به زمین بیاید*
وعدهی گیسوانی مثلِ گیسوی تو را
در بهشت
آن هم به برگزیدگانی از نیکوکاران
نداده بود؟
پس
تو
اینجا
چه میکنی !؟
یا خدا بخشندهتر شده
یا من رستگار شدهام
اما
قیامت که نشده!
تو
قیامت به پا کردهای…*
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.