توضیحات
کتاب ارباب حلقه هادو برج
معرفی کتاب ارباب حلقه هادو برج
مروری بر کتاب ارباب حلقه هادو برج
کتاب دو برج ترجمه دومین بخش از سه گانه ارباب حلقه ها (یا فرمانروای حلقه ها) است. یاران حلقه از هم گسسته و پراکنده شده اند. عده ای نا امیدانه، به دنبال پیروزی در نبردهای مختلف بر علیه ارک ها هستند. عده ای به دنبال نابودی سارومان جادوگری که با
سائورن عهد بسته، هستند. اینک دو جوان با نام های فرودو و سَم با راهنمایی صاحب قبلی حلقه قدرت یعنی گالِم پا به سرزمین
جایی که سائورن حکمران آن است، گذاشته اند. اما قبل از هرچیزی باید در مقابل جادوگر قدرتمند یعنی سارومان ایستادگی کنند…
آراگورن شتابان از تپه بالا رفت. گاه و بیگاه روی زمین خم میشد. هابیتها سبک راه میروند و تعقیب رد پای آنها حتی برای تکاورها
هم آسان نیست، اما نه چندان بالاتر از قله تپه، جویبار چشمهای کورهراه را قطع کرده بود و روی خاک مرطوب چیزی را که میجست،
پیدا کرد.
با خود گفت: «رد پا را درست دنبال کردهام. فرودو به طرف بالای تپه فرار کرده است. نمیدانم آنجا به چه چیزی برخورده؟ اما درست از
همین راه برگشته و دوباره از تپه پایین آمده.»
آراگورن درنگ کرد. دلش میخواست خودش نیز به امید دیدن چیزی که در این سردرگمی راهنماییاش کند، تا جایگاه بلند بالا برود؛ اما
وقت تنگ بود. یک باره پیش جست و از روی سنگفرشهای عظیم به طرف قله تپه دوید، و از پلهها بالا رفت. روی جایگاه بلند نشست و
نگاه کرد. اما خورشید را انگار سایه گرفته بود و جهان، تیره و بیگانه مینمود. سرش را دور تا دور چرخاند و چیزی جز تپههای دوردست
ندید، مگر دوباره پرندهای بزرگ به شکل عقاب که در آن دورها در ارتفاع زیاد پرواز میکرد و در مسیری دایرهوار و بزرگ، چرخزنان آهسته
به طرف زمین فرود میآمد.
در اثنایی که نگاه میکرد، گوشهای تیزش صداهایی را در بیشهزار پایین، در کرانه غربی رودخانه شنید. خشکش زد. صدای فریاد به
گوش میرسید و در میان آنها با وحشت تمام توانست صدای زمخت اورکها را تشخیص دهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.