توضیحات

                                                                           کتاب انحلال نظام تدبیر

                                                        معرفی کتاب انحلال نظام تدبیر

گاه در مقاطعي از تاريخ يك كشور، وقايع و اتفاقاتي رخ مي‌دهد كه بررسي و تحليل ابعاد آن بسيار بسيار پندآموز است. گام اول براي چنان تحليل هايي، مستندسازي وقايع و پرده‌برداري از ابعاد موضوعات رخ داده است. داستان انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي در
دورخ محمود احمدي نژاد يكي از اين وقايع است كه در نوع خود بي‌نظير است. اين كتاب حاصل پژوهشي است كه نگارنده براي يافتن
پاسخ به سؤالات متعددي در خصوص پروژه انحلال سازمان مديريت و برنامه‌ريزي توسط رئيس جمهور احمدي نژاد، انجام داده است. از
جمله اينكه چرا سازمان مديريت و برنامه‌ريزي منحل شد؟ آيا اين سازمان آمريكايي بود؟ آيا اين سازمان انقلابي نبود؟ احمدي نژاد چگونه
توانست اين سازمان را منحل كند؟ چه كساني در اين فرايند نقش آفريني كردند؟ سهم سياست و روابط در كيك بودجه، چگونه تجلي
مي‌يابد؟ اثر حاضر، متمايز از نوشته‌هاي ديگر در باره سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و انحلال آن است. نويسنده خود از اهالي بهارستان
است و هيچ دلبستگي سياسي به هيچ اردوگاه سياسي نشان‌داري ندارد. مطالعه دقيق اين اثر به همه آنها كه دغدغه توسعه ايران را
دارند، توصيه مي‌شود. به‌علاوه تصاويري ديدني از سپهر سياست، قدرت و مديريت در ايران را نيز نشان مي‌دهد.

قسمت هایی از کتاب انحلال نظام تدبیر
سازمان مدیریت و برنامه ریزی، از معدود سازمان های اداری ایران است که به واسطۀ درک درستی شکل یافت. انسجام در برنامه ریزی
کلان کشور، فلسفه اولیه تشکیل این سازمان بود. سخنی گزاف نیست اگر بگوییم سازمان مدیریت و برنامه ریزی یا سازمان برنامه و
بودجه، نماد نظام تدبیر در ایران بوده است. از این دیدگاه است که این سازمان خویش را مأموریت یافته برای استقرار تدبیر در کشور می
داند و از این حیث به نوعی تشخّص و استقلال در خویش، باورمند شده است. این باور به هویت مستقل، گاه موجبات مرگ و اضمحلال
سازمان را نیز فراهم می آورد. زیرا از دو سو مورد تهدید قرار می گرفت. سویی در فرا که استقلال را برای مادون نمی پسندید… و سویی
در فرو که به توهم هویت مستقل، گرفتار می شدند، و بی اعتنا به فرا، راه خویش پی می گرفتند… مادونیان که گاه خویش را مستقل و
با هویت ملی و کلان می پنداشتند، خود نیز در استبداد رأی، گرفتار می شوند. و این البته داستان کهنه استبداد رأی تاریخی و ایرانی
ماست… عرصه ای که به طور تاریخی دیکتاتوری مطلق و استقلال مطلق در آن، عموما مطلوب نیست و دوام ندارد. محمود احمدی نژاد،
یکی از کسانی بود که در سودای نادیده گرفتن مطلق (و نه کمرنگ سازی)، هویت مستقل این سازمان کهن بود و دقیقا بدین سبب بود
که به واسطه اختیاری که قانون اساسی به او داده بود، اختیار برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی را در دست گرفت، طرح ویژه ای
درافکند و این سازمان را به حاشیه راند. طرحی که عموما پیچیده، غیرشفّاف و در پناه فضاسازی هایی ویژه، اجرایی می شد. این
کتاب، داستان احمدی نژاد و سازمان مدیریت و برنامه ریزی است. کندوکاوی است در چرایی انحلال و نیز برشماری ابعاد و وجوه مهم
تغییرات در این سازمان.

.

0/5 (0 دیدگاه)