کتاب نوع دیگر زرنگی

توضیحات

                                                                    کتاب نوع دیگر زرنگی

                                                   معرفی کتاب نوع دیگر زرنگی

کتاب نوع دیگر زرنگی

هاروی دویچندورف در کتاب نوع دیگر زرنگی، فنون ساده‌ای را برای تقویت هوش عاطفی نوشته که درک و کاربرد آن‌ها بسیار آسان است و وقت زیادى نخواهند گرفت؛ راه‌هایی ساده جهت کارایی و موفقیت بیشتر. قوى‌ترین و مهم‌ترین ابزار، ابزارى است که مردم از آن زیاد استفاده می‌کنند.

هاروی دویچندورف  بر علایق بى‌شمار شما و زمان محدودتان در زندگى، کاملا واقف است و به این واقعیت احترام مى‌گذارد. ولی، ممکن است علاقه‌ى زیادى هم به هوشمندى عاطفى داشته باشید و در دنیاى شما جاى خودش را داشته باشد. استفاده از فنون ساده و مؤثر کتاب نوع دیگر زرنگی (The other kind of smart)، فقط روزی پنج دقیقه از وقت‌تان را خواهد گرفت.

موفقیت، یک جهش فورى نیست بلکه، مجموعه‌اى است از تغییرات کوچکى که در پایدارى، در خود انضباطى و در آموزش ایجاد شده‌ است، و به منظور کسب بیشترین نتیجه از هوشمندى عاطفى‌تان است. وقتى سؤال مى‌شود که آیا افزایش هوشمندى عاطفى مشکل است، جواب آن، هم مثبت است و هم منفی. منفی از این جهت: ‌از نظر فنى و تکنیک، سخت نیست و به ضریب هوشى (IQ) بالا و یا دانش فنى خاصی نیاز ندارد، ولى انجام دادن این کار، آسان هم نیست! چون براى کار مداوم در یک دوره‌ى زمانی طولانى‌ مدت، به خود انضباطى لازم نیاز است و ممکن است نتایج این‌ کار، فورا آشکار نشوند.

بسیارى از رفتارهاى ما، از ضرورت‌ها و اجبارهایى ناشى مى‌شوند که در وضعیت‌هاى دشوار گذشته‌مان داشته‌ایم. اکثر ما انسان‌ها، به عصبانیت و سایر عواطف قوى تکیه مى‌کنیم تا چیره شویم بر وضعیت نا به‌ سامان خانواده و سایر اوضاع اسف‌‌باری که با آن‌ها مواجه هستیم. اما، وقتى از موقعیت خانواد‌گى اصیل بیرون مى‌آییم، دیگر عصبانیت به ما خدمت نمى‌کند و علیه ما فعال مى‌شود! در آن نقطه، خیلى مهم است که درک کنیم: افکار و رفتارهایى که زمانى بسیار لازم بودند، اکنون منسوخ شده‌اند و براى ما مفید نیستند. در نتیجه، باید سعى کنیم درباره‌ى خودمان، دیگران و محیط‌مان، از روش‌هاى جدید تفکر استفاده نماییم. آن‌چه که در سال‌هاى دوران رشد به‌ دست مى‌آوریم، در بقیه‌ى سال‌هاى زندگی‌مان، در محیط کارمان، در خانه‌مان و بر تمام کارهاى ما در دنیا تأثیر مى‌گذارد!

گرچه، بخشى از آن‌چه آموخته‌ایم مثبت است و قابل استفاده، اما بخش دیگرى از آن، آینده‌مان را خراب می‌کند و براى یک زندگى موفق و کامیاب، پتانسیل ما را محدود می‌سازد. خوشبختانه، ما مى‌توانیم آن‌چه را تغییر دهیم که در گذشته آموخته‌ایم، و براى تعامل با دنیاى اطراف‌مان، مى‌توانیم راه‌هاى جدید و بهترى را بیاموزیم. برخلاف ضریب هوشى (IQ)، که براى زندگى بزرگ‌سالى بسیار مفید است، مى‌توانیم هوش عاطفى‌مان (EI) را تغییر دهیم.

نخستین گام، شناسایى توانایى‌هاى‌مان، و شناسایى تمام مواردی است که به ما خدمت مى‌کنند. مارکوس بوکینگهام، نویسنده‌ی کتاب: توانایی‌تان را روی کار بگذارید، مى‌گوید باید بر ایجاد محیط کارى تمرکز کنیم که از توانایى‌های‌مان بیشتر و از نقاط ضعف‌مان کمتر استفاده شود.

او مى‌گوید: اگر بر زمینه‌هایی تمرکز کنیم که به‌ طور طبیعى در آن‌ها خوب هستیم و استعدادش را داریم، به نفع ما خواهد بود و پیشرفت‌مان در آن زمینه‌ها بیشتر خواهد ‌شد. چنین ‌نظریه‌ای، با این حرکت روان‌شناسى مثبت همراه مى‌شود که مى‌گوید: اگر به‌ جاى نقاط ضعف دیگران، بر نقاط قوت‌شان تمرکز کنیم، هم به آن‌ها کمک کرده‌ایم و هم نتایج بسیار بهترى به‌ دست خواهیم آورد. در گذشته، این موضوع از نظر روان‌شناسان تغییر مهمی بود و اصولا بر نقاط ضعف و چگونگى بهبود آن‌ها بیشتر متمرکز مى‌شدند. به‌ طور کلى، فکر مى‌کنم که تمرکز بر نقاط قوت، راه رسیدن به موفقیت است. هر وقت مى‌خواهم هوش عاطفى کسى را ارزیابى کنم و یا ارتقا دهم، در مرحله‌ی نخست، نقاط قوت آن شخص را شناسایى کرده و در مورد آن‌ها صحبت مى‌کنم، سپس به زمینه‌هایی مى‌پردازم که در آن‌ها چالش وجود دارد. ولی، در حالی‌ که بر نقاط قوت تمرکز مى‌کنیم، زمینه‌های ویژه‌اى هم وجود دارند که حتى اگر در آن‌ها قوى هم نباشیم، نمى‌توانیم آن‌ها را نادیده بگیریم! اگر این زمینه‌های مهم را به‌ خوبى مدیریت نکنیم، ما را تخریب کرده و نقاط قوت‌مان را منفى خواهند کرد.

این پرسش، همیشه ذهن بشر را مشغول کرده است: چرا بعضى از مردم موفق مى‌شوند و برخی دیگر، در تمام زندگى‌شان تلاش مى‌کنند و نتیجه‌ى کمترى مى‌گیرند؟ در قرن بیستم به این باور رسیدیم که ضریب هوشى یا هوش‌ شناختى، باعث موفقیت در زندگى نمى‌شود؛ حس مشترک ما و قدرت ساده‌ی مشاهده، به ما مى‌گوید که براى موفقیت، به چیزى بیشتر از خوب بودن در آزمون‌هاى مدرسه احتیاج داریم!

رابرت استرنبرگ، در کتاب: هوشمندی موفق، به موضوع دو دانشجوی دانشگاه ییل مى‌پردازد که آن‌ها چگونه در دنیاى واقعى عمل کردند. پن، در کلاس‌هایش عالى و خلاق بود. او که خودش را با ترم‌هاى آکادمیک محدود کرده بود، با نمره‌ى خوب از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. ولى فقط یک مشکل وجود داشت، پن کاملا متکبر بود و فاقد مهارت‌هاى عملى.

با این‌که پن با تمام شرکت‌هاى معتبر مصاحبه می‌کرد؛ اما تکبر او مانع پذیرفته شدنش در آن شرکت‌ها می‌شد، تا سرانجام بعد از سه سال، توانست در شرکتی درجه دو استخدام شود.

از طرف دیگر، مات، هم‌اتاقى پن، از لحاظ درسى به‌ خوبى پن نبود ولى هوش اجتماعى بسیار بالایی داشت و از بین هشت مصاحبه با شرکت‌هاى ممتاز، هفت پیشنهاد استخدام دریافت کرد. با این که او دانشجوى درس‌خوانى نبود؛ اما مهارت‌هاى اجتماعى و عملی‌اش باعث شدند تا به‌ راحتی استخدام شود.

به گذشته باز گردید و به روزهاى دبیرستان‌تان فکر کنید. آیا بچه‌هاى باهوشی را به یاد دارید که نمره‌هایی عالى مى‌گرفتند و همه انتظار داشتند که آن‌ها کارهاى بزرگى در دنیا انجام دهند؟ همچنین، آیا بچه‌هایى را به خاطر می‌آورید که همه به آن‌ها مى‌خندیدند، چون از مدرسه اخراج شده و مجبور شده بودند به کارهایى مثل فروش اتومبیل‌هاى دست دوم روى آورند؟

اگر اکنون سرنوشت آن‌ها را بررسى کنید، متوجه مى‌شوید که دانش‌آموز زرنگ، راننده‌ی تاکسى شده و دانش‌آموز مردودى و اخراجى، مولتى میلیونر است!

با چنین داستان‌هاى مشابهی، همگی ما آشنا هستیم، و همه‌ى ما مى‌دانیم افرادى که در مدرسه نمره‌هایی عالی داشتند، اکنون در جامعه با مشکلات زیادى مواجه هستند و تعدادشان هم بسیار زیاد است! از طرف دیگر، مى‌دانیم کسانى هم هستند که احتمالا نمره‌ى آزمون ضریب هوشی (IQ) آن‌ها بالا نبوده ولى در جامعه عملکرد خوبى داشته‌اند. بنابراین، علاوه‌ بر ضریب هوشى، عوامل دیگرى هم وجود دارند که در موفقیت فرد مؤثر هستند. در تمام زندگى ما، این موضوع مشاهده مى‌شود.

بسیارى از مشاغل، ازدواج‌ها، روابط و دوستى‌هاى موفق، در یک لحظه عصبانیت و با گفتن کلماتی نامناسب از سوی یکى از طرفین، خراب شده‌اند و بعدا هم پشیمانی به همراه داشته‌اند. بنابراین، بهتر است مواردی را بشناسیم که امکان خراب‌کارى در آن‌ها وجود دارد و یا حداقل، این موارد را خنثى کنیم تا مانع موفقیت ما نشوند.

متأسفانه، ذهن ما مانند رایانه برنامه‌ریزى نشده و نمى‌توانیم محتویات آن را به‌ سادگى تغییر دهیم یا تنظیم کنیم، ولى براى مقابله با مشکلات جدید، با تمرین‌های مداوم مى‌توانیم روش‌هاى بهتر را توسعه دهیم. با گذشت زمان، راهکارها آسان‌تر خواهند شد و احساس خواهیم کرد که بخشى از ما شده‌اند. هر چه راهکارهای جدیدمان طبیعى‌تر باشند و بخشى از ما شوند، افکار و رفتارهاى قدیمى، نامعقول‌تر و ناآشناتر به‌ نظر خواهند رسید.

در چنین موقعیتی، متوجه خواهیم شد که تغییری پایدار و موفق در زندگى‌مان رخ داده است، تغییری که ما را به‌ سوى بهتر شدن سوق مى‌دهد. سرانجام، این الگوها به پیش‌ فرض جدید ما تبدیل شده و به‌ طور خودکار و طبیعى، ادامه خواهند یافت.

هوش عاطفی را «حس مشترک پیشرفته» نیز می‌گویند و به تجربه ثابت شده است که بهتر از ضریب هوشی (IQ) موفقیت را پیش‌بینی می‌کند. ظرفیت‌های عاطفی‌تان برخلاف ضریب هوشی یا بهره‌ هوشی انعطاف‌پذیر، تطبیق‌ پذیر و رشد پذیر هستند. چه‌ بسا داستان‌های آموزنده از شرکت‌هایی هستند که از قدرت هوش عاطفی استفاده کرده‌اند و به موفقیت‌های شگرف دست یافته‌اند یا افرادی که با تنگناهای واقعی مواجه بوده‌اند و با استفاده از هوش عاطفی و برنامه‌های عملی ساده توانسته‌اند موانع راه موفقیت‌شان را بر طرف کنند. کتاب نوع دیگر زرنگی چش‌مان شما را به روی درس‌های مهم زندگی که به فراموشی سپرده شده‌اند و چگونگی کاربرد آن‌ها باز می‌کند.

مشاجرات را به طریقی مدیریت کنید که افراد به یکدیگر نزدیک شوند و در یابید چرا درگیری نگرانی واقعی شماست. خود را با تمام عواطف‌تان هماهنگ و آن‌ها را از دشمن به دوست تبدیل کنید. به موفقیت‌تان فکر کنید و ببینید واقعا می‌خواهید چه‌ کار بکنید؛ سپس تلاش کنید به هدف‌هایتان برسید. روابط شخصی و شغلی سالم ایجاد کنید. این روابط سنگ‌ بنای شادی و کامیابی شما هستند. از هوش عاطفی‌تان برای تأثیرگذاری بر تغییر و چیره شدن بر استرس استفاده کنید. خوش‌بینی و سایر عادات روحی افراد شاد را سرمشق خود قرار دهید و از خوش‌بینی بیش از حد بپرهیزید. هوش عاطفی موضوعی فرعی و جنبی نیست، بلکه عاملی مهم برای موفقیت شخصی و شغلی‌تان به شمار می‌آید. کتاب نوع دیگر زرنگی دیده‌گاه‌های عمیق و راهبردهای ساده‌ای برای ساختن زندگی دلخواه در اختیارتان می‌گذارد.

جملات برگزیده کتاب نوع دیگر زرنگی:

– زندگى‌ کردن مانند حرکت روى طناب است، چیزهاى دیگر انتظار کشیدن مى‌باشد.
– زندگى یعنى: یک ماجراى شجاعانه و دیگر هیچ!
– در زندگى‌تان معقول باشید.
– در دنیا، چند حس وجود دارد که قدرتمندتر ازحس‌های مثبت دیگر مى‌باشند: لبخند، خوش‌بینى و امیدوارى؛ و در زمانى‌ که کارها دشوار هستند، جمله‌ى: شما مى‌توانید آن را انجام دهید.
– امیدوارى، دقیقا به معنی خوش‌بینى نیست. از این‌ که کارى به‌ خوبى انجام خواهد شد، مطمئن نیستیم، ولی مطمئنیم که آن‌ کار انجام خواهد شد، و در مورد این‌ که چگونه انجام خواهد شد، چیزی نمى‌دانیم.
– راز شادمانى این است که تا مى‌توانید، علایق و دلبستگى‌هاى‌تان را گسترش دهید و واکنش‌هاى‌تان به کارها و اشخاصى که دوست‌شان دارید، تا حد امکان دوستانه باشد نه خصمانه!

در بخشی از کتاب نوع دیگر زرنگی می‌خوانید:

همه‌ى استرس‌ها بد نیستند؛ روان‌شناسان مى‌گویند که مقدارى استرس خوب است و براى انگیزش و وادار کردن ما به کار کردن، مى‌تواند ‌کارآمد باشد. اگر استرس را به‌ طور کلى جمع‌بندى کنیم، به ما کمک مى‌کند تا براى مقابله و چیره‌ شدن بر چالش‌ها، انرژى لازم را داشته باشیم. ظاهرا، بعضى از افراد با استرس زنده هستند و در کار و تفریحات‌شان به دنبال فرصت‌هایى هستند تا به آن‌ها انگیزه دهد.

کنترل‌ کنندگان ترافیک هواپیماها، گروهى هستند که مدام تحت استرس کار مى‌کنند. جراحان و ورزشکاران حرفه‌اى، گروه‌های دیگرى هستند که وقتى کار مى‌کنند، تحت فشار زیادى قرار دارند. هر کارى که انجام مى‌دهیم و احساس مى‌کنیم که به آن دلبستگى داریم، باعث مقدارى استرس مى‌شود. بدن‌های ما قادر نیستند بین استرس مثبت و منفى تمایز قائل شوند. مثلا، یک موقعیت شاد مانند ازدواج، سالگرد ازدواج و یا جشن‌های دیگر، به فردی استرس وارد مى‌کند که این مراسم، مستقیما به او مربوط مى‌شود؛ حتى اگر هم این استرس را خوب ببینیم، به اندازه‌ی یک حادثه‌ى ناگوار، به بدن استرس وارد مى‌شود! هر گاه بخواهیم کارى را انجام دهیم، وقتی آماده هستیم که احساس استرس می‌کنیم. اگر لحظه‌اى فرا برسد که در حال انجام دادن کار، احساس اضطراب نکنم، کارم را متوقف خواهم کرد؛ آن لحظه، احساس می‌کنم که علاقه‌ام از بین رفته و بى‌هدف کارم را ادامه مى‌دهم.

استرس، احساس لذت و انگیزش به ما مى‌دهد و باعث مى‌شود تا در زمینه‌هایى فعالیت کنیم که به آن‌ها علاقه‌ى زیادى داریم.