توضیحات

ژینا و دیبا دو خواهر دوقلو هستند که از بدو تولد از هم جدا شده‌اند. پدرو مادر آنها که از طبقات مرفه جامعه‌اند بعد از تولد دخترها از هم جدا شده ‌اند. دیبا با پدرش زندگی می‌کند، باستان‌شناس است، عاشق حیوانات است وقت فراغتش را با اسب‌هایش می‌گذراند و آزادانه تصمیم می‌گیرد. ژینا که با مادر و در انگلستان بزرگ شده، رفتارهای متفاوتی دارد. او طبق مد روز می‌پوشد، علاقه‌مند به ظرافت‌های زنانه و مدیر یک شرکت در انگلستان است. مادر و پدر این دو دختر هم هیچکدام شیوه‌های تربیتی یکدیگر را قبول ندارند.

طرف دیگر داستان و در فضایی متفاوت، رضا توانا با زن باردارش منیر که دختر عمه‌اش است و عمه‌اش در یک خانه در محله‌ای فقیرنشین زندگی می‌کنند. رضا مرد پردرسر و بیکار با بدهی ‌های سنگین است که هر روز سروکارش با طلبکارها است.

دیبا پس از این که می‌فهمد پدرش در تقسیم ارث و میراث او را لایق اداره شرکش ندانسته تصمیم می‌گیرد دست از کار باستان‌شناسی‌اش بکشد و با کمک فرزاد، پسر عمه‌اش یک تولیدی مبلمان راه بیاندازد که در همین گیرودار با رضا برخورد می‌کند، درگیری‌‌ای بین آنها پیش می‌آید اما در نهایت دیبا به او پیشنهاد کار در تولیدی مبلمان را می‌دهد. آشنایی او با رضا توانا و خانواده‌اش برای دیبا سرنوشت عجیبی رقم می‌زند.

«نطلبیده» پر از شخصیت‌های گوناگون است و راوی دانای کل دارد. این اثر شخصیت‌محور و دیالوگ محور است و فضاسازی خوبی هم دارد به طوری که به راحتی می توانید آن را مثل یک فیلم سینمایی در ذهن خود ببینید. بهارلویی در این اثر بسیار باورپذیر با شخصیت‌های ملموسش به موضوعاتی مثل تفاوت‌های فرهنگی، مذهبی و شخصیتی پرداخته و در عین حال سعی کرده از کنار آنها بگذرد تا تغییرات تدریجی شخصیت‌هایش در انتهای قصه برای مخاطب واقعی‌تر به نظر برسند.

0/5 (0 دیدگاه)