توضیحات
کتاب سیم آخر
معرفی کتاب سیم آخر
گوشهای از زندگی آناهید معینی است، زندگی که از دور دل میبرد از نزدیک زَهره! از دور دختری است غرق در رفاه، دختری که کمترین تفریحاتش دور دور زدن با ماشین مدل بالا و رفتن به هفتههای مد پاریس و کم هزینهترین سرگرمیاش بازی تنیس است!… دختری که سلبریتیوار میگردد و میپوشد! از نزدیک دختری است که با حضور پدر سنگدلش، زندگی چند بار پا گذاشته بیخ گلویش و او را تا مرز خودکشی رسانده و آخرین نقشه شوم پدرش، نقشه ازدواج اوست با دشمن قدیمی و کهنهی خودش مفخم!
درست وقتی که آرایشگرها، عروس این مجلس منحوس را آرایش کرده و منتظر دامادند، پای کسانی به زندگیاش باز میشود که تا آن روز آنها را یک بار هم ندیده است و… کتاب زندگی زندگی آناهید طوری ورق میخورد که بارها آرزو میکند به گذشته برگردد و…
بخشی از کتاب سیم آخر
این سر دنیا بودم و دستم از همهجا کوتاه و مرد بور مقابلم عجیب زباننفهم بود! ظاهرا زبان میفهمید، اما زبان فرانسوی و انگلیسی، نه زبان آدمیزاد! عصبانی بودم و فرانسوی حرف زدنم نمیآمد! زبان فرانسویام با تمام علاقهای که به فرانسه و مد و آرایشش و برندهایش داشتم، لنگ میزد. به انگلیسی تکرار کردم:
ــ خوب نگاه کنید توی لیستتون، حتما اشتباهی پیش اومده!
باز “ساری ساری” گفتنش شروع شد و جواب داد:
ــ متاسفم خانم، متاسفم. هیچ اتاقی به اسم شما رزرو نشده.
ــ الان اتاق خالی ندارید؟
باز “ساری ساری” و به انگلیسی جواب داد:
ــ متاسفم، متاسفم. اتاقها از ماهها پیش رزرو شده، هفتهٔ مده!
عصبانی از پارتیشن رسپشن قدمی عقب برداشتم و به زبان مادریام طلبکار داد زدم:
ــ ساری ساری! سگ توی روحت ساری! مرتیکهٔ الاغ بیوجود! بزغالهٔ طلایی هی میگه ساری ساری!… شما و اون آژانس و شرکت بابا رو به توبره میکشم! مگه الکیه؟! ازتون شکایت میکنم. یه کاری میکنم به غلط کردن بیفتی بزغالهٔ طلایی… هی میگه ساری ساری! ساری و حناق دو ساعته!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.