توضیحات

                                                     کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند

                                       معرفی کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند

حتما شما هم در زندگی خود مشکلات و مسائلی دارید که با حل شدن آن‌ها احساس خوشبختی کنید؛ لیلا جعفری در کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند تلاش کرده است تا با استفاده از تجربیات شخصی‌اش و مثال‌هایی عینی به شما کمک کند تا مشکلات خود را ریشه‌یابی کنید، در جهت رفع آن‌ها قدم بردارید و آسیب‌های وارد شده به زندگی شخصی و کاریتان را ترمیم نمایید.

درباره کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند:

خواندن این کتاب، فرصت مناسبی را در اختیار شما قرار می‌داهد تا بتوانید برای مدتی به درون خود رجوع کنید و به جستجوی لایه‌های درونی شخصیت خود بپردازید. بهتر است که موقع خواندن آن تا حد ممکن تنها باشید، چون در جمع ممکن است با یادآوری هر اشتباه، دلتان بخواهد آن را پنهان کنید و چون می‌ترسید حتی کسی بتواند فکر شما را از تغییر چهره و حرکات صورتتان بخواند، این پنهان کردن، شما را دچار اضطراب و نگرانی می‌کند.

لیلا جعفری یک روانشناس نیست، در حقیقت او به عنوان یک نویسنده کوشیده تا با استفاده از داستان‌هایی که بر اساس تجربیات شخصی خودش نوشته است، شما را به تامل و تفکر دعوت کند تا بتوانید تغییر را در زندگیتان و روابط خود با دیگران احساس کنید.

کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند 15 بخش دارد که هر کدام از بخش‌ها در بردارنده مقاله‌ای است که از لحاظ محتوایی با هم مرتبط هستند و هر کدام با یک پرسش اساسی آغاز شده و به نوعی تفکرات و رفتارهایی را که نیاز به اصلاح دارد نقد می‌کند.

در بخشی از کتاب رازهایی که هر آدمی باید بداند می‌خوانیم:

برایتان پیش آمده است که از کسی بدتان بیاید؟ تا به حال احساس کرده‌اید که با یک یا چند تن مشکل دارید و از آن‌ها خوشتان نمی‌آید؟ تا به حال شده است خصلت و رفتاری را در دیگری ببینید که باعث آزارتان شود؟ شاید شما هم پاسختان مثبت باشد، چون بیشتر آدم‌ها دچار این مشکل هستند.

پیر و جوان و زن و مرد هم ندارد. به اعتقاد من کودک و خردسال هم ندارد. این خصلت در بیشتر ما آدم‌ها دست‌کم یک یا چندبار خود را نشان می‌دهد؛ بگذریم از اینکه در بعضی از آدم‌ها بیشتر روزها یا هر روز یا حتی چندبار در روز خودش را نشان می‌دهد. حتماً برایتان پیش آمده است که به خود بگویید چقدر از فلانی بدم می‌آید یا اینکه چقدر فلانی گوشت تلخی دارد و دوست‌داشتنی نیست؛ فلان شخص چقدر بد است و در شرایط حاد‌تر که البته ممکن است بارها آن را به زبان آورده باشیم، بگوییم چقدر از او متنفرم!

نفرت از دیگری شاید برای بسیاری از ما عادی شده باشد، اما اصلاً چیز کمی نیست. می‌دانید چرا؟ چون مفهومی در پس این نفرت وجود دارد که برخاسته از درون ماست.

حال اگر فکر می‌کنید دست‌کم به یک فرد احساس نفرت دارید یا داشته‌اید، این نوشته را بخوانید. با خواندن این مطلب لطف بزرگی در حق خود می‌کنید، چون حتماً وقتش رسیده است که کمی هم به درون خود فکر کنید.

0/5 (0 دیدگاه)