توضیحات

                                                                 کتاب درمان شوپنهاور (گالینگور)

                                                      کتاب درمان شوپنهاور (گالینگور)

با گسترش روابط اجتماعی و پیچیده‌تر شدن دغدغه‌های ذهنی، روز‌به‌روز نیاز انسان به آگاهی و تحلیل ساختار روان و ذهن بیش‌تر شده است. امروزه معنای زندگی و مرگ طوری درهم تنیده شده‌اند که انسان را در درجه‌ی ‌اول با خود و در مرحله‌ی بعد با جهان اطراف بیگانه کرده‌ است. انسان بدون آگاهی و به‌دست آوردن بینش درست، نمی‌تواند به زندگی و وجود خود معنا دهد. به همین دلیل است که هر روزه انسان‌ها بیش از پیش به علم روانکاوی نیازمند و البته علاقمند می‌شوند.

روان انسان آن‌قدر گره و پیچیدگی دارد که بی‌توجهی به آن می‌تواند آدمی را در پیش‌پا‌افتاده‌ترین مسائل درگیر و ناتوان کند. آدم‌ها نیاز دارند تا به نقاط قوت و ضعف خود آگاه شوند تا بتوانند در مسیری درست – راهی که برای هر کس متفاوت با دیگری است – قدم بردارند. این توانایی با کسب دانش تاریخی، علمی و روانی به‌دست می‌آید. دانشی که کسب کردن آن مستلزم وقت و پشتکار زیاد است اما راه‌هایی وجود دارد که بتوان در هر زمینه‌ای به نیاز خود پاسخ داد. در علم روان‌شناسی اصلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی بسیاری وجود دارد که برای انسانی عادی که تخصصی در این زمینه ندارد، نامفهوم و گنگ به‌نظر می‌رسند.

یالوم یکی از آن افرادی‌ست که توانسته با زبان ساده و روان، تعابیر سنگین و پیچیده‌ی روان‌شناسی را برای بسیاری قابل فهم کند. رسالتی که در بسیاری از آثارش به خوبی از عهده‌ی آن برآمده است. اروین یالوم در کتاب درمان شوپنهاور با تمرکز بر نظریه‌های «شوپنهاور» به جستجوی معنای زیستن و روابط انسانی می‌پردازد و ضمن طرح کردن مسائل ذهنی و روانی انسان، جهان‌بینیِ عموم مردم را به چالش ‌می‌کشد.

اروین یالوم در کتاب درمان شوپنهاور مثل آثار دیگر خود، با زبانی ساده و روان به تفسیر مسائل علمی، فلسفی و روان‌شناختی می‌پردازد. کتاب از زبان سوم شخص روایت می‌شود و دغدغه‌های ذهنی قهرمان‌های داستان، فیلیپ و جولیوس را به چالش می‌کشد. فیلیپ فردی منزوی که عقاید «شوپنهاور» را قبول دارد در واقع همان فلسفه‌دان بزرگ آلمانی، «آرتور شوپنهاور» است. فیلسوف مطرح و بدبینی که درباره‌ی انزوا گفته است: «مردی که بتواند یک‌بار برای همیشه از رابطه با شمار زیادی از آدمیان بپرهیزد، مرد خوشبختی‌ست.»

در این کتاب خصوصیات اخلاقی، ویژگی‌های فردی و نظریه‌های «شوپنهاور» در قالب شخصیت فیلیپ و گفته‌های راوی بیان می‌شود. یالوم در بستر این روایتِ داستانی، دغدغه‌های همیشگی جوامع بشری مثل مواجهه‌ی انسان با خود و اجتماع و مرگ، تمایل به انزوا، و تاثیر روابط اجتماعی روی انسان‌ و طرف مقابل را طرح می‌کند.

جولیوس روان‌درمانگر برجسته‌ای‌ست که بعد از ابتلا به بیماری سرطان، معنای زندگی، مرگ و فعالیت‌هایی که در طول عمرش انجام داده است را در ذهن خود مرور می‌کند. فیلیپ که فیلسوفی باهوش، بدبین و مردم‌گریز است از انزوای خودخواسته‌‌اش بیرون می‌آید و به گروه‌‌های درمانی جولیوس می‌رود. او می‌خواهد با عملی کردن اندیشه‌ و نظریه‌های «شوپنهاور» به مشاوری فلسفی تبدیل شود اما در این راه به کمک جولیوس نیاز دارد. از طرفی جولیوس که با مرگ مواجه شده، مفاهیم زندگی را متفاوت با گذشته لمس می‌کند و سعی دارد مسائلی که رویکرد «شوپنهاور» برای انسان به‌وجود می‌آورد را برای فیلیپ روشن کند. پس از ورود فیلیپ به جلسات روان‌درمانی جولیوس، در بستر بحث و گفت‌وگوهای میان آن‌ها و افراد دیگر در گروه به سوال‌های زیادی درباره‌ی تجربه ی زیستی پاسخ داده می‌شود. دغدغه‌هایی مثل دلیل تجربه‌ی زندگی، تاثیر آگاه شدن به مشکلات فردی بر انسان در جهت بهبود شرایط شخصی و سپس جامعه طرح می‌شود و مخاطب را با جواب‌ها و رویکردهای متفاوت شخصیت‌های داستان درگیر می‌کند.

0/5 (0 دیدگاه)