توضیحات

                                                                        کتاب پاییز پدر سالار

                                                           معرفی کتاب پاییز پدر سالار

                                                 مروری بر کتاب پاییز پدر سالار

کتاب«پاییز پدرسالار» را گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۷۵ نوشت و کیومرث پارسای آن را به فارسی ترجمه کرده است. مارکز یکی
از مهم‌ترین نویسندگان معاصر است که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی نیز شده است. پاییز پدرسالار یکی از آثار درخشان اوست
که نوشتن‌اش مدت هفت سال به درازا کشید. این کتاب از نظر نثر با شاهکار دیگر مارکز «صد سال تنهایی» متفاوت است؛ با این
وجود قوی‌تر و تحسین‌بر‌انگیزتر از آن است که خواننده بتواند آن را زمین بگذارد. داستان تخیلی کتاب به وقایع تاریخی دوران دیکتاتوری
فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا، آناستازیو سوموزا، و رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن شباهت دارد. این رمان که در حقیقت
هجونامه یک دیکتاتور آمریکای لاتین است، از یک سو تنهایی و افسردگی دیکتاتور و از سوی دیگر ظلم و خشونت او را به تصویر
می‌کشد. نویسنده خود معتقد است پاییز پدرسالار شعری است بر تنهایی قدرت و شرحی است بر زندگی یک دیکتاتور فناناپذیر. او
درباره تنهایی دیکتاتور می‌گوید: «آدم هر چه بیشتر قدرت به دست بیاورد، تشخیص این که چه کسی با اوست و چه کسی بر ضد او،
برایش دشوارتر می‌شود. هنگامی که به قدرت کامل دست یافت، دیگر تماس او با واقعیت به کلی قطع می‌شود و این بدترین نوع
تنهایی است. گرداگرد دیکتاتور، را آدم‌هایی می‌گیرند که هدف‌شان جدا کردن کامل او از واقعیت است. همه‌چیز دست به دست هم می‌دهند تا تنهایی او را کامل کنند..
.
. این رمان ژنرال پیری را به تصویر می کشد که پنج هزار بچه نامشروع از او به دنیا آمده؛ در تنهایی و بی کسی و در کاخی فرسوده که در کثافت و فضله و تپاله حیوانات در آمیخته زندگی می کند و هنوز هم با همان رویه ظلم و زور و ستم و جنایت بر کشوری کوچک
فرمانروایی می کند.او همچنان جبار و سفاک و شکاک و هذیان گوست و برای سفاکی و جنایات و انحراف های خاص خود آدمی
مبتکر و مبدع نیز هست. در میهمانی ها و مراسم کسی حتی جرات نفس کشیدن در حضورش را نیز ندارد. علاوه بر مردم و اطرافیان
حتی بستگان درجه اولش نیز از ظلم و جنایت او بی نصیب نمانده اند. دیکتاتوری که پدرش معلوم نیست، چه کسی است و دیوانه
وار عاشق مادرش است و در مشکلات مادرش را به گونه ای صدا می زند که انگار خدا را صدا می زنند. بعد از مرگش او را به طرز

0/5 (0 دیدگاه)