توضیحات

                                                                   کتاب مرگ آرام

                                                     معرفی کتاب مرگ آرام

مرگ آرام

سیمون دو بوار

ترجمه مجید امین مؤید

 

نویسنده در این کتاب خاطرات و احساسات اعضای خانواده‌اش را در هفته‌های پایانی زندگی مادرش بیان کرده است.

رمان «مرگ آرام» را می‌توان گزارشی از آخرین روزهای زندگی مادر سیمون دوبوآر دانست؛ مادرش لیز خورده، بر زمین می‌افتد در بیمارستان و حین مداوای شکستگی، پی می‌برد به سزطان مبتلا شده است. مادر دوبوآر ۶ هفته بعد از دنیا می‌رود.

نویسنده در این اثر ادبی، از احساسات خود، خواهر و مادرش در خلال این روزها می‌نویسد. وی در این کتاب در باب ماجرای مرگ مادرش و نگاه فلسفی به مرگ سخن می‌گوید.

قسمتی از متن کتاب:

حوالی ساعت شش به کلینیک تلفن کردم. قصدم را برای برگشتن و دیدنش به وی خبر دادم. با لحنی مردد پاسخ داد. پروفسور “ب” گوشی را گرفت: یکشنبه صبح او را عمل می کند.

وقتی به تختخوابش نزدیک شدم گفت: « دو ماه است برایم نامه نداده ای! » اعتراض کردم: « همدیگر را دیده بودیم، از رم نامه نوشته بودم. » با دیرباوری به گفته ام گوش داد. پیشانی و دست هایش داغ بودند، دهانش که اندکی کج شده بود کلمات را به دشواری تلفظ می کرد و ذهنش روشن نبود. آیا براثر ضربه بوده؟ یا برعکس، زمین خوردنش بر اثر حمله ی ضعیفی صورت گرفته بود؟پیوسته در صورتش انقباضی داشت. ( نه، نه همیشه، ولی از مدتها پیش، از کی؟ ) پلک ها را به هم می زد، ابروانش بالا می رفت، پیشانیش چین برمی داشت. در مدت دیدارم این حرکات لحظه ای قطع نشد و وقتی پلک های برآمده و صافش پائین می افتاد مردمک ها را کاملاً می پوشانید. دکتر “ژ” آسیستان بیمارستان رد شد: عمل بی خود بود، استخوان جابه جا نشده بود، با سه ماه استراحت دوباره جوش می خورد. مامان سبک بارتر شده. کوشش خود برای رسیدن به دستگاه تلفن، دلهره اش و لطف و مهربانی بوست و اولگا را درهم و برهم تعریف می کرد، بی هیچ وسیله ای و با رب دوشامبر به بیمارستان بوسیکو منتقل شده بود

 

0/5 (0 دیدگاه)