توضیحات

                                                               کتاب زندگی می کنم  که گزارش دهم

                                                 معرفی کتاب زندگی می کنم  که گزارش دهم

زندگی می‌کنم که گزارش دهم ، بی‌شک، یکی از کتاب‌های انگشت‌شماری است، که طی دههٔ گذشته، میلیون‌ها نفر از شیفتگان ادبیات
ناب و والا چشم به راهش بوده‌اند: بازآفرینی موجز دوران سرنوشت‌ساز زندگی گابریل گارسیا مارکز. در این روایتِ پرشور، نویسندهٔ نامدار
کلمبیایی و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در 1982 خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و نخستین سال‌های جوانی‌اش را، با صداقتی بی‌نظیر، به
خواننده پیشکش می‌کند؛ سال‌هایی که تخیل بارورش را غنا بخشیدند و زمینه‌ساز پدیداری برخی از برجسته‌ترین و ماندگارترین
داستان‌های کوتاه و رمان‌های زبان اسپانیایی شدند، که از جایگاه و اهمیتی بنیادین و اساسی برخوردارند
.
متنی که عرضه می‌شود، رمان یک زندگی است که از ورای صفحاتش گارسیا مارکز، با نثر شگفت‌انگیزش، پرسوناژها و ماجراهایی را
متجلی می‌سازد که شاهکارهایی همچون صدسال تنهایی، عشق در سال وبا، پاییز پدرسالار، کسی برای سرهنگ نامه نمی‌نویسد و … را انباشته‌اند.
.
گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی در دهکده ای به نام آرکاتاکا در کشور کلمبیا متولد شد. گابریل در سال 1935 ،به شهر بارانکیلا می رود و تحصیلات خود را در مدرسه سیمون بولوار تمام می کند. در سال 1941اولین نوشته های او در روزنامه ای، منتشر شد. پس از تمام شدن تحصیلات به بوگوتا رفت و در بوگوتا، در کنکور برای گرفتن بورسیه شرکت می کند.

در کتاب زندگی میکنم که گزارش دهم نوشته شده: مرگ از نظر من تا پنج سالگی پایانی طبیعی برای زندگی سایر مردم بود و گمان
می کردم لذت بهشتی و عذاب جهنمی، موضوعاتی تنها برای از بر کردن و پاسخ دادن به منظور دریافت نمره قبولی در درس تعلیمات
دینی است و ارتباطی با زندگی من ندارد، ولی روزی از افرادی که شب گذشته بر بستر فردی مرده تا بامداد بیدار بودند، شنیدم
تعدادی زیادی شپش از موهای متوفی بیرون آمدند و روی بالش حرکت کردند. آنچه از آن به بعد مرا نگران می کرد، نه هراس از مرگ،
که ناراحتی از رسوایی ناشی از بیرون آمدن شپش از میان موهایم، پس از مرگ و در برابر چشمان افرادی بود که بر بالین من بودند

0/5 (0 دیدگاه)