توضیحات

                                                          کتاب فرانکشتاین در بغداد

                                             معرفی کتاب فرانکشتاین در بغداد

مروری بر کتاب فرانکشتاین دربغداد

روایت داستان درباره‌ی هادی، مردی است که در میانه‌ی جنگ شغلش جمع‌آوری زباله است اما او در آن میان با جمع کردن تکه‌های بدن انسان‌های مختلف موجودی خلق می‌کند که به انتقام از عاملان قتل تکه‌هایش به پا می‌خیزد.

این داستان به ترس و هراس مردم، وحشت روزمره آن‌ها از زندگی در شهر و منطقه‌ای که هر روز شاهد مرگ و نابودی است، می‌پردازد؛ مردمی که انگار دیگر با هم اشتراکی ندارند، غریبه هستند و رنج و درد دیگران برایشان بی‌معنا است.

یک خبرنگار جوان که دردها و زخم‌هایی را با خود به دوش می‌کشد، دستفروش شلخته‌ و دروغ‌گویی که تمام زندگی‌ او در فریب و مستی و خرید و فروش اجناس به‌دردنخور خلاصه شده‌است، زنان غمگینی که تنها به باورها و خرافات خود چسبیده‌اند، سرتیپ تحقیرشده در دوران رژیم بعث و سرانجام قهرمان اصلی رمان با نام فرانکشتاین بغدادی که هم قاتل است و هم مقتول شخصیت‌های اصلی را شکل می‌دهند.

داستان اگرچه واقعی نیست اما بسیار باورپذیر و هوشمندانه به رشته‌ی نگارش درآمده است. انزجار از جنگ و فضای وحشتی که در بغداد جنگ‌زده حاکم است همراه با اختناقِ موجود، در داستان به‌طرز شیوایی نهادینه شده‌است.

بخشی از کتاب فرانکشتاین در بغداد

اما دو نفر هستند که بیشتر از بقیه ایمان دارند که ایلشوای پیر نه مبارک است و نه چیز دیگر، فقط این که این پیرزن دیوانه است و دیگر به او امیدی نیست. نفر اول فرج دلال است که صاحب دفتر املاک الرسول در خیابان اصلی در وسط محلهٔ البتاویین است، و نفر دوم هادی عتیقه که در خانهٔ ویرانه چسبیده به خانه پیرزن سکونت دارد.

فرج دلال طی سالیان گذشته بارها تلاش کرد که بتواند ایلشوای پیر را در فروش خانه‌اش قانع کند اما موفق نشد. پیرزن به رد کردن او بی‌هیچ توضیح و دلیلی کفایت می‌کرد. اما چه چیزی باعث می‌شد که پیرزنی مثل او تنها و با یک گربه در خانه‌ای که هفت اتاق دارد زندگی کند؟ چرا او در این ایام باقی مانده از زندگی‌اش خانه‌اش را با خانه‌ای کوچک‌تر، با نور و تهویه بهتر و پولی که کفایت یک زندگی مرفه داشته باشد عوض نمی‌کند؟

فرج دلال ازخود این سوال‌ها را می‌پرسد و به پاسخی قانع‌کننده نمی‌رسد. اما هادی عتیقه، همسایهٔ پیرزن، او مردی پنجاه ساله است با هیکلی پست و بد ترکیب که همیشه بوی الکل می‌دهد، او هم از پیرزن خواسته که آنتیک‌های خانه‌اش را بفروشد؛ دو ساعت دیواری بزرگ، میزهای چوبی ساخته شده از ساج در اندازه‌های مختلف. فرش‌ها و قالی‌ها و مجسمه‌های کوچک به اندازه کف دست از جنس عاج از باکره مقدس و کودک، نزدیک بیست عدد که در همه جای خانه پراکنده‌اند و چیزهای زیاد دیگری که هادی عتیقه وقت کافی برای معاینه و وارسی آنها نداشته است.

0/5 (0 دیدگاه)