توضیحات
کتاب ایالاتِ نیست در جهان
معرفی کتاب ایالاتِ نیست در جهان
مجابی در کتاب داستانی ایالات نیست در جهان وضعیت فرضی را با موجوداتی خیالی به تصویر می کشد که در دنیایی متفاوت و داخل یک موجود سیار زندگی میکنند. وی در این کتاب که در ۳۷۶ صفحه و شش فصل به نامهای پاره اول تا ششم و پاره دیگر نوشته شده از نثری شاعرانه استفاده می کند: گاز داد و رفت. به اتومبیلی پارکشده تکیه دادم که نیفتم. هیچوقت این طور از توش و توان خالی نشده بودم. به نظرم رسید این جا بازداشتگاهی آزاد و عمومی است، یک زندان-شهر که به صورت باز اداره میشود. (ص.۱۶)
شخصیت اصلی که داستان از زبان او تعریف میشود نه اسم مشخصی دارد و نه حتی معلوم است چه موجودی است، در ادامه عاشق یکی از شخصیتهای دیگر داستان در آن سرزمین میشود با اینکه زندگی در این دنیا تا حد زیادی عجیب و غریب به نظر میرسد مناسبات آن از جمله مناسبات سیاسی، عاشق شدن و علاقه به افراد، ارتباطات هنری و وجود گالریها و از همه مهمتر قتل و مرگ و مکانی به نام آرامستان مانند دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم.
از آنجا که گویی این میزان از دنیای فرضی کافی نبوده است در اواسط داستان سیلی در این دنیا میبار که شهروندان این خطه بیخاطره (ص. ۲۸۷) را بیخانمان کرده و آنها به چشم میبینند که اصل شهر با سیل میرود (ص. ۲۸۸) و میرسد به آنجا که نویسنده تصویری نسبتا واضح از این دنیا میدهد: ما را به دنیای پلانکتونها تبعید کرده بودند. دنیای ریزشدهای داشتیم، در واقع ریزریز شده. حیات ما تکیاختههای حیوانی، که تولیدکننده هم نبودیم، در محدوده تاریک و روشن میگذشت که شب و روز مینامیدیمش و مجموعش زندگی خوانده میشد. بهتر است بگویم شبیه هولوپلانکتونها بودیم، مثل کریلها که در تمام عمر پلانکتون میمانند و قدرت تغییر به شکلی دیگر را ندارند. (ص. ۲۹۱).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.