توضیحات

                                                                       کتاب عذاب روح

                                                                معرفی کتاب عذاب روح

        مروری بر کتاب عذاب روح

در ژوئن سال 1940 میلادی، سربازان فرانسوی شکست را تجربه کردند، توسط افسران مافوق خود رها شدند و به انتظار قرارداد آتش بس نشستند. داستان این رمان، روز به روز و ساعت به ساعت ماجرای سقوط فرانسه و افکار، احساسات و اعمال انسان های درگیر در
این ماجرا را روایت می کند؛ انسان هایی که برایشان اهمیتی نداشت، انسان هایی که فرار کردند، افرادی که جنگیدند و البته افرادی
مثل متیو، کسی که زندگی خود را وقف رسیدن به آزادی های شخصی کرده بود اما اکنون باید با تلخی های جنگ رو به رو می شد و
کشتن را یاد می گرفت. رمان عذاب روح، تصویری دلهره آور از جنگ و از معنای شکست است…

بی شک نام ژان پل سارتر ، مکتب اگزیستانسیالیسم را به یاد بسیاری می آورد . مکتبی که بسیاری از آثار او همچون ” تهوع “که وی را شایسته دریافت نوبلی کرد که او از دریافتش امتناع ورزید ، آیینه تمام نمای اصول و قواعد آنند . این بار سارتر در این نمایشنامه با
دستمایه قرار دادن یک روایت تاریخی از اساطیر یونان ، آزادی و اختیار بشریت را که اصل اساسی مکتب اگزیستانسیالیسم است به انسانها یادآوری می کند .

داستان آگاممنون ، پادشاه مقتدر آرگوس و ملکه کلیتمنستر . یک درام یونانی که شاید برای خیلی ها یادآور شاهکار شکسپیر ، هملت ، باشد . ملکه کلیتمنستر با همدستی معشوقش ، اژیست ، پادشاه را می کشند و فرزند ارشدش ، اورست ، را به مامورانی می سپارند تا سربه نیستش کنند و شاهدخت ، الکتر ، را به کنیزی در کاخ نگه می دارند . این شهر با سردمدارانی نادم و پشیمان از کردار
زشت و ناپسندشان به شهر نادمین مبدل شده است .

سارتر بی‌خداست و معتقد است معنا را فقط در جوهر اختیار فرد می‌توان یافت. یعنی معنای زندگی با معنای فرد که ماهیتش با انتخاب‌های آزادانه‌اش تعریف می‌شود، آغاز گشته و پایان می‌پذیرد. سارتر و اگزیستانسیالیست‌های پیرو او مدعی‌اند که آنچه انسانیت
ما را تعریف می‌کند، توانایی ماست به عنوان موجودات مختار برای انتخاب آزادانه. بشر تا وقتی حیات دارد دائما از این اختیار استفاده
می‌کند و مفهوم حیات، همین انتخاب است. حتا اگر از انتخاب هم خودداری کنید، باز هم از اختیار خود استفاده کرده و انتخاب نکردن را
انتخاب کرده‌اید.

و فضیلت انسان هم همین است که چون اختیار انتخاب دارد، مسؤول اعمال خویش است. به تعبیری انسان آزاد و البته مسؤول است. به نظر آنها از همه مهمتر این است که ارزش‌های اخلاقی از طریق اعمال و انتخاب‌های ما پا به جهان می‌گذارند و خود جهان به کلی
بی‌ارزش و بی‌معناست. یعنی خدایی وجود ندارد و جدا از اختیار ما سرشتی انسانی هم وجود ندارد. یعنی سرشت انسانی انتزاعی
وجود ندارد…

0/5 (0 دیدگاه)