توضیحات

                                                                 کتاب دریا در من

                                                   معرفی کتاب دریا در من

دریا در من

شهیار قنبری

وقتی برای نخستین بار “جمعه” را شنیدی، کجا بودی؟

“قصه دو ماهی” قصه چند سالگی تو بود؟

“هفته خاکستری” را کدامین روز ورق زدی؟

چگونه از “بوی خوب گندم” مست شدی؟

حرف، نفس، هجرت، کودکانه، همیشه غایب،

نفرین نامه، قدغن، بی بی آبی و …
را در خلوت کدام شب نفس کشیدی؟…

برای تو از همه خواهم گفت.

گزیده ای از کتاب “دریا درمن” سرودۀ “شهیار قنبری”:

درآغاز کتاب “دریا در من” می خوانیم:

با سبزترین، با آفتابی‏ترین درودها…
در تهران به دنیا آمده‏ ام. هزار سال زیسته ‏ام، امّا هنوز و همچنان هفده‏ ساله‏ ام.
حرفه که نه، زندگی‏ ام شعر است و واژه ‏بازی. از پانزده ‏سالگی.
در میانه‏ ی دهه‏ ی شصت میلادی به بریتانیای نه‏ چندان کبیر می ‏روم.
اوج ترانه‏ ی بیدار را شهادت می‏ دهم.
همه را می‏بینم و یاد می‏گیرم. سال 1965 است. نوجوانی من در موسیقی پاپ گره می‏ خورد. سال1968. سال اعتراض به جنگ ویتنام. در تظاهرات بزرگ لندن شرکت می‏ کنم. همه را می‏ بینم. همه را می‏ خوانم. همه را می‏ شنوم. دیگر تردید ندارم که شاعر خواهم شد. ترانه خواهم نوشت. به ایران برمی‏ گردم و در نشریه‏ های هفتگی می‏نویسم. برای رادیو تهران، صبح‏ های جمعه برنامه‏ یی به نام «آوای موسیقی» می‏سازم. در تلویزیون، گوینده و ترانه‏ نویس برنامه‏ ی «زنگوله‏ ها» می‏شوم.
جایی برای کشف استعدادها. صداهای نو!
در هجده سالگی با «ستاره آی ستاره» و «دیگه اشکم واسه من ناز می‏کنه» به ردای ترانه می‏رسم.
ترانه شناسنامه‏ی من می‏شود.
نوزده سالگی من، ترانه‏ی «قصه‏ی دو ماهی»ست. سرآغاز ترانه‏ی نوین ایرانزمین. و از آن پس: اگه بمونی. قصه‏ی بره و گرگ… حرف… نفس… هجرت… جمعه… مرد تنها… هفته‏ی خاکستری… کودکانه… آوار… نجواها… بوی خوب گندم… نفرین‏نامه… همیشه غایب… سقوط… نماز… چندصد ترانه!
در بیست و پنج سالگی فیلم سینمایی «شام آخر» را با بازی«پرویز فنی‏زاده» می‏نویسم و کارگردانی می‏کنم. پیش از آن هم در فیلم «خانه‏خراب» کار نصرت کریمی بازی می‏کنم.
پیش از هجرت هم فیلم موزیکالی به نام «پاییز، ایستگاه آخر» را برای تلویزیون می‏سازم که هرگز پخش نمی‏شود. در کنار سیمین بهبهانی، فریدون مشیری، یدالله رویایی و عماد خراسانی، عضو شورای ترانه‏های روز رادیو ایران می‏شوم.
پیش از ترک وطن، یک مجموعه‏ی شعرخوانی به‌نام «یک دهان آواز سرخ» منتشر می‏کنم. یک مجموعه‏ی شعر و ترانه هم به‌نام «پیشمرگانه‏ها» یا «اگر همه شاعر بودند» با صدای خود در تهران ضبط می‏کنم و در پاریس به بازار می‏فرستم.
در این سال‏ها دو کتاب منتشر می‏کنم:
– درخت بی‏زمین – دریا در من.
و هفت آلبوم دیگر با صدای خودم: قدغن. سفرنامه. برهنگی. صدای درخت بی‏زمین. قدغن + (به بهانه‏ی هفتمین سالگرد انتشار آلبوم با چند قطعه‏ی تازه(. دوستت دارم‏ها و Rewind me in Paris (روایت انگلیسی و فرانسوی در باب زیبایی‏آفرینان بزرگ جهان که پاریس را خشت به خشت در آثار خود آفریده‏اند).
هفت سال هم یک برنامه‏ی رادیویی به نام قدغن‏ها ساخته‏ام. سفری تا بلندای زیبایی‏آفرینان ایران و جهان. ادامه‏اش به تلویزیون می‏رسد. ضیافت تصویر و صدایTAKE 1. برداشت یک، «دوستت‏ دارم‏ها» “Wanted” و… بیش از همیشه ترانه نوشته‏ام. نمایش‏های رادیویی و تلویزیونی ساخته‏ام.
کاری به‌نام غزلنمایش به روی صحنه برده‏ام. سیزدهم آگست 1999 هم به‏عنوان شاعر – ترانه‏خوان ایرانی در San Jose Jazz Festival که از مهم‏ترین جشنواره‏های موسیقی آمریکاست حضور می‏یابم و چند ترانه به فارسی، انگلیسی و فرانسوی می‏خوانم که تجربه‏ی درخشانی‏ست و پنجره‏یی دیگر بر منظره‏هایی تماشایی‏تر.
و هنوز و همچنان:
– شعر خوردن. شعر نوشیدن. شعر بوییدن. شعر گریستن. شعر خندیدن. شعر خوابیدن و شعر نفس کشیدن، تنها کسب و کار من است.
شهیار قنبری

در آرامش اقیانوس آرام دور از خانه
سبز باشید سبز و آفتابی!

 

اشاره ‏هایی به روایت کامل

و روایت جاهل:

روایت کامل:

 

0/5 (0 دیدگاه)