توضیحات

                                                                   کتاب شب تنهایی ماه

                                                  معرفی کتاب شب تنهایی ماه

دو دوست قدیمی بعد از چندین سال بی خبری، خیلی اتفاقی همدیگر را پیدا می کنند. سعید از فرصت استفاده می کند و دختر بزرگ حسام را برای پسر کوچکترش خواستگاری می کند. اما سهند که خاطرخواه دختر دیگریست  دل به زندگیش نمی بندد و آن همه تلاش سعید برای برقراری زندگی او تباه می شود. این میان پسر بزرگش عاشق دختر کوچک حسام شده و با گسسته شدن زندگی سهند، خواستن او هم دست خوش هیجاناتی غریب می گردد.

 

متحیر و ناباور به سمت صدا چرخید.سهند در چند قدمی او ایستاده بود.پلک زد تا اشک‌هایی که همان لحظه در چشمش حلقه بسته بود،فرو بریزد و او چهره  و قامت محبوبش را بهتر تماشا کند.شاید هم گمان می‌کرد این یک رویاست.رویایی که زود محو و نابود خواهد شد و برای دیدنش نباید فرصت را هرچند کوتاه از دست داد.سهند نزدیک شد و باز هم نزدیک‌تر.با هر قدمی که برمی‌داشت،حال نازنین بیشتر دگرگون می‌شد.دستش را گرچه بی‌رمق،اما دراز کرد.می‌خواست بودنش را حس کند.رعنا برخاست و بی‌صدا بیرون رفت.سهند به جای او نشست و نگاه عمیق و طولانی‌اش را به چشمان سبز نازنین دوخت.

0/5 (0 دیدگاه)