توضیحات
کتاب شازده کوچولو رقعی (شومیز)
معرفی کتاب شازده کوچولو رقعی( شومیز)
شازده کوچولو شومیز
آنتوان دو سنت اگزوپهرى
احمد شاملو
سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرودآمد.
همین سانحه دست مایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک به خلبان میگوید که از اخترکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را مییابند که آنها را از تشنگی نجات میدهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار میدهد و میگوید تصمیم گرفته به اخترک خانهاش بازگردد.
گزیده ای از کتاب شازده کوچولو (آبی)
محبوبترين كتاب برگزيدهى مردم قرن بيستم.
در آغاز کتاب شازده کوچولو می خوانیم
به لئون ورث Leon Werth
از بچهها عذر مىخواهم كه اين كتاب را به يكى از بزرگترها هديه كردهام. براى اين كار يك دليل موجه دارم: اين «بزرگتر» بهترين دوست من تو همهى دنيا است. يك دليل ديگرم هم آنكه اين «بزرگتر» همه چيز را مىتواند بفهمد حتا كتابهايى را كه براى بچهها نوشته باشند. عذر سومم اين است كه اين «بزرگتر» تو فرانسه زندهگى مىكند و آنجا گشنهگى و تشنهگى مىكشد و سخت محتاج دلجويى است. اگر همهى اين عذرها كافى نباشد اجازه مىخواهم اين كتاب را تقديم آن بچهيى كنم كه اين آدم بزرگ يك روزى بوده. آخر هر آدم بزرگى هم روزى روزگارى بچهيى بوده (گيرم كمتر كسى از آنها اين را بهياد مىآورد.) پس من هم اهدانامچهام را به اين شكل تصحيح مىكنم :
به لئون ورث
موقعى كه پسربچه بود
آنتوان دوسنت اگزوپهرى
شازده کوچولو
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.