توضیحات

                                                             کتاب دنیای سوفی

                                               معرفی کتاب دنیای سوفی

یوستین گردر در کتاب دنیای سوفی که یکی از پرفروش‌ترین و شگفت‌انگیزترین کتاب‌های دنیاست با خلاقیتی بی‌همتا، نکات ارزشمندی که هر فردی باید در مورد علم فلسفه بداند را با زبانی ساده و روان و در قالب رمان بیان می‌کند.

دنیای سوفی گزیده‌ای از سخنان با ارزش فیلسوفان بزرگ دنیا در 3 هزار سال گذشته و داستانی پیرامون تاریخ فلسفه‌ی کل جهان است. یوستین گردر نویسنده‌ی نروژی این اثر معروف در واقع معلمی پر مشغله بود که بیشتر سال‌های عمرش را به تدریس درس فلسفه و تاریخ عقاید گذراند و به دنبال راهی برای انتقال آسان‌تر مفاهیم فلسفی به جوانان می‌گشت.

او سال‌های زیادی را در جستجوی یافتن کتابی آسان و روان در مورد فلسفه بود تا بتواند آن را به شاگردان ارایه دهد، اما با وجود تعدد کتب فلسفی، نتوانست کتابی را بیابد که فلسفه را آیان و روان توضیح دهید. همین دغدغه باعث شد تا خودش نگاشتن را شروع کند تا بتواند فلسفه را با خلق داستان‌های گیرایی که برای جوانان جذاب‌تر است، به شاگردانش بیاموزد.

شخصیت اصلی این رمان سوفی آموندسن، دختری خلاق و پرانرژی در آستانه‌ی 15 سالگی است. ذهن او با دریافت نامه‌ای پر از سؤالات گوناگون فلسفی می‌شود که جوابی برای آن‌ها وجود ندارد. متن نامه در دو کلمه خلاصه شده بود: «تو کیستی». اما داستان این نامه‌ها به همین راحتی پایان نیافت چرا که مدتی بعد سوفی نامه‌ای طولانی‌تر از قبلی دریافت کرد با مضمون: جهان چگونه به وجود آمد!

سوفی نمادی از بسیاری نوجوانان دنیا محسوب می‌شود که با ذهنی آشفته از سؤال‌های بی‌پاسخی از کیستی و چیستی خود مواجه هستند. داستان دنیای سوفی به طور کلی دنیای دختری با این ویژگی‌ها را روایت می‌کند. این رمان جذاب سعی دارد به سوالاتی که بشر در طول تاریخ همواره با آن‌ها درگیر بوده، پاسخ دهد.

قسمت هایی از کتاب دنیای سوفی
فیلسوف کسی است که می داند تا چه اندازه نادان است، و این نادانی او را آزار می دهد. بدین ترتیب وی هنوز داناتر از همه ی آن کسانی است که درباره ی دانش خود از چیزهایی که نمی دانند، لاف می زنند.
مهم ترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بپرسیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت غذا. اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می میرد، خواهد گفت گرما. و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت مصاحبت آدم ها. ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟ فیلسوفان می گویند بلی. به عقیده ی آن ها آدم نمی تواند فقط دربند شکم باشد. البته همه خورد و خوراک لازم دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبت اند. ولی از این ها که بگذریم، یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانیم ما کیستیم و در اینجا چه می کنیم.
عجیب نبود که نمی دانست کیست؟ و بی انصافی نیست که انسان در قیافه ی خود دستی ندارد؟ این قیافه را به او قالب کرده بودند. آدم می تواند دوستانش را خود انتخاب کند، اما انتخاب خودش درست خودش نیست. حتی بشر بودنش هم دست خودش نیست
.

0/5 (0 دیدگاه)