توضیحات

کتاب سایه های صحرا

معرفی کتاب سایه های صحرا

سایه های صحرا” اثری است به قلم دکتر “کاوه فرخ” که در آن به عملکرد “ایران باستان در جنگ” می پردازد. داستان “سایه های صحرا” از ابتدای تاریخ ایران آغاز می شود؛ یعنی از دوران مه آلود و مبهم باستان، قبل از اینکه سلسله هخامنشیان، ایران را به جلال برساند. دکتر “کاوه فرخ” اندکی در مورد اهمیت امپراتوری ماد صحبت می کند و کتاب سپس سه سلسله اصلی حکومت پارسیان و همچنین دوره های کوتاهی از ایران تحت سلطه بیگانگان و یونانیان را پوشش می دهد.
نویسنده مسائل مربوط به فناوری نظامی ، مشکل انسجام و مشروعیت سیاسی ، تمایل بسیاری از فرمانروایان به توسل به 675ای وسیع و متنوع از فرهنگ ها در امپراتوری های مختلف فارس، تمایل موبدان برای اعمال دین زرتشت به شکلی سختگیرانه و همچنین همچنین تنش بین سلطنت، اشراف و اعضای خانواده، که معمولا خویشاوندان خود را به عنوان رقبای تاج و تخت به قتل می رساندند، را پوشش می دهد.
نویسنده در مورد نبردهای هر دو جبهه ایران بحث می کند و نقاط ضعف جمعیتی ایران و تقسیم توجه آن را بین نیروهای غربی با سنت های پیاده نظام سنگین و کنفدراسیون های قبیله ای آسیای میانه با انبوهی از سواران خود را نشان می دهد. با توجه به مطالب کتاب ، به نظر می رسد که عنوان اشاره به این واقعیت است که در میان بسیاری از غربی ها، ارتش ایران از سایه هایی در بیابان تشکیل شده است، چیزی که به سختی و مبهم و تنها تا حدی شناخته شده است. نویسنده برای یافتن تصویرها و شواهدی از ظاهر ارتش ایران در بخش های مختلف تاریخ خود، حتی با نگاهی به بازسازی تاریخی دوهزار و پانصدمین سالگرد ساخت تخت جمشید ، سزاوار اعتبار است

قسمتی از کتاب سایه های صحرا
گرچه کوروش کبیر با سلسله پادشاهی ماد پیوند نسبی داشت، داریوش بنیانگذار واقعی امپراتوری هخامنشی به شمار می رود. امپراتوری بر دولت های پیشین برتری چشمگیر داشت چرا که « قانون شاه » مافوق قوانین مذهبی پادشاهی های گوناگونی بود که این شاهنشاهی عظیم را تشکیل می داد. قانون شاه یکی از عواملی بود که چندین قرن انسجام امپراتوری را حفظ کرد. در کتیبه مقبره داریوش در نقش رستم می خوانیم: اگر می اندیشی چند بود آن کشورهایی که داریوش شاه داشت پیکرها را بنگر که تخت را می برند. آن گاه خواهی دانست، آن گاه بر تو معلوم می شود [ که ] نیزه مرد پارسی چه دور رفته. ارتش تحت فرمان هخامنشیان اولیه در گشودن سرزمین ها و سرکوب شورش ها بسیار کارآمد بود. متاسفانه با گذشت زمان ماهیت ارتش تغییر یافت. با گرفتن مالیات از ملل گوناگون سربازان لجام گسیخته شدند و در فقدان ارتش حرفه ای، شاهنشاهان هخامنشی شروع به اجیر کردن سربازان مزدور تعلیم دیده یونانی کردند. به این ترتیب، اسکندر که نابغه نظامی بود با آوردن سربازان یونانی به ایران به حکومت هخامنشیان پایان بخشید. پس از دوران کوتاه سلطه سلوکیان در تاریخ ایران، نیروی تازه ای از آسیای مرکزی وارد ایران شد که، به دلیل نام سرسلسله، اشکانیان نامیده شدند. در ارتش تحت کنترل اشکانیان سه ویژگی جدید ظاهر شد؛ یکی « تیر پارتی » بود که سواره نظام استفاده می کرد، دوم کمان مرکب، و دست آخر نبرد رو در رو با ارتش متخاصم. این تیراندازان سواره و قهرمانانی که مظهر ارتش خود بودند، با کمان های مرکب قدرتمند خویش ترس در دل رومیان می کاشتند و به شخصیت های اصلی این عصر قهرمانی تبدیل شدند. در پایان دوره اشکانیان، شکل جدیدی از سواره نظام جوشن پوش، سوار بر اسب زره دار ظاهر شد، که شاید پیش درآمد شوالیه های اروپا بود. این سواران زره پوش نیزه های بلند حمل می کردند و بیش از همه ترس به دل رومیان می انداختند. شاید در همین زمان یا کمی بعدتر رکاب اختراع شد و بر انعطاف سواره نظام افزود.

0/5 (0 دیدگاه)