توضیحات

                                                                           کتاب سایه باد

                                                          معرفی کتاب سایه باد

کتاب «سایه باد» رمانی نوشته «کارلوس روئیث ثافون» است که نخستین بار در سال 2001 به چاپ رسید. داستان در بارسلونا و در دهه 1950 رقم می خورد. «دنیل سمپر»، فرزند مردی کتابخانه دار که همسرش را از دست داده، در ده سالگی رمانی به نام «سایه باد» اثر «جولیان کاراکس» را پیدا می کند. رمان، اثری کمیاب است و نویسنده آن نیز ناشناخته، و شایعات از مردی با ظاهری عجیب سخن می گویند که مشغول سوزاندن تمام نسخه های این رمان بوده است. مرد، خود را «لائین کوبرت» می نامد: نام شیطان در یکی از رمان های «کاراکس». «دنیل» بزرگ می شود و شیفتگی اش نسبت به «کاراکس» اسرارآمیز، او را با کاراکترهایی آشنا می کند که هر کدام، رازهایی در سینه دارند. همزمان با تلاش «دنیل» برای کشف حقیقت، به تدریج شباهت هایی ترسناک میان زندگی خودش و «کاراکس» شکل می گیرد.

قسمتی از کتاب سایه باد
هنوز روزی را که پدرم برای نخستین بار مرا به گورستان کتاب های فراموش شده برد، به یاد دارم. اوایل تابستان 1945 بود، و وقتی سپیده چون تاجی از مس گداخته بر سر «رامبلا دو سانتا مونیکا» می نشست، ما در خیابان های مدفون زیر آسمان خاکستری بارسلونا راه می رفتیم.
پدرم هشدار داد: «دنیل، در مورد چیزی که امروز می بینی، نباید به احدی حرف بزنی، حتی به دوستت، توماس. هیچکس.» گفتم: «حتی به مامان؟» پدرم آه کشید، و غمش را در پس لبخندی مغموم که سرتاسر عمر چون نقش سایه بر لبانش بود، پنهان کرد.
غمگین و غصه دار، جواب داد: «البته که می تونی به اون بگی. ما چیزی رو از اون مخفی نمی کنیم. همه چی رو می تونی به اون بگی.» کمی پس از جنگ داخلی، شیوع ناگهانی وبا، مادرم را با خود برده بود.

0/5 (0 دیدگاه)