توضیحات

.                                                              کتاب گزیده غزلیات شمس

                                              معرفی کتاب گزیده غزلیات شمس

در سراسر دیوان بزرگ شمس، نوعی شعر عرفانی مولانا، کوهه بر کوهه می‌غلتد که هرکس بنا به ذوق و مشرب خود از آن برداشتی خاص دارد. موسیقی شعف‌انگیز و نشاط‌آور این پدیده‌های نبوغ تا آنجاست که تمام ویژگی‌های دیگرِ سروده‌هایی که به نام رند
عالم‌سوز، شمس تبریزی، تصنیف و تدوین شده است تحت‌الشعاع و در سایه وجد بی‌پایان محتویات این کتاب عظیم قرار می‌گیرد.
بیش از هر شاعر دیگری از اوزان مختلف سود جسته، به گونه‌ای که گاهی غزلیات در بحورِ به ‌اصطلاح نامطبوع سروده شده و خواننده ناگزیر است با دقت بیشتر و کشیدن پاره‌ای از کلمات، در خواندن برخی واژه‌ها از حوزه وزن خارج نشود

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده‌ام

زان می که در پیمانه‌ها اندرنگنجد خورده‌ام

مستم ز خمر من لدن رو محتسب را غمز کن

مر محتسب را و تو را هم چاشنی آورده‌ام

ای پادشاه صادقان چون من منافق دیده‌ای

با زندگانت زنده‌ام با مردگانت مرده‌ام

با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفته‌ام

با منکران دی صفت همچون خزان افسرده‌ام

ای نان طلب در من نگر والله که مستم بی‌خبر

من گرد خنبی گشته‌ام من شیره‌ای افشرده‌ام

مستم ولی از روی او غرقم ولی در جوی او

از قند و از گلزار او چون گلشکر پرورده‌ام

روزی که عکس روی او بر روی زرد من فتد

ماهی شوم رومی رخی گر زنگی نوبرده‌ام

در جام می آویختم اندیشه را خون ریختم

با یار خود آمیختم زیرا درون پرده‌ام

آویختم اندیشه را کاندیشه هشیاری کند

ز اندیشه بیزاری کنم ز اندیشه‌ها پژمرده‌ام

دوران کنون دوران من گردون کنون حیران من

در لامکان سیران من فرمان ز قان آورده‌ام

در جسم من جانی دگر در جان من قانی دگر

با آن من آنی دگر زیرا به آن پی برده‌ام

گر گویدم بی‌گاه شد رو رو که وقت راه شد

گویم که این با زنده گو من جان به حق بسپرده‌ام

خامش که بلبل باز را گفتا چه خامش کرده‌ای

گفتا خموشی را مبین در صید شه صدمرده‌ام……..

0/5 (0 دیدگاه)