توضیحات

                                                         کتاب غذای خام به جای پخته

                                           معرفی کتاب غذای خام به جای پخته

کتاب غذای خام به جای غذای پخته

کتاب غذای خام به جای غذای پخته نوشته هلموت واندمیکر، برنامه‌ای با تغذیه طبیعی برای کسب سلامتی واقعی به شما ارائه می‌دهد و کمک‌تان می‌کند تا با خام گیاه‌خواری زندگی سالمی داشته باشید و از این طریق از ابتلا به هر گونه بیماری جلوگیری کنید. این اثر خلاصه‌ای از اولین کتاب نویسنده با نام چاق و بیمار یا لاغر و سالم؟ و مکمل کتاب دوم وی با عنوان قابلمه رو فراموش کن است.

درباره کتاب غذای خام به جای غذای پخته

مبنای کتاب هلموت واندمیکر، تغذیه‌ای طبیعی با استفاده از غذاهای سالم و تازه است که باعث رهایی از بیماری‌های رایج در جامعه، مانند فشارخون بالا و وزن بالا می‌شود. این مواد غذایی تازه فقط در یک جا تازگی خود را از دست می‌دهند و آن جا جایی نیست جز آشپزخانه و قابلمه‌؛ زیرا هر نوع ماده‌ی غذایی پخته باعث بیماری می‌شود.

هلموت واندمیکر  می‌گوید «امروزه رژیم غذایی ما چقدر غیرطبیعی شده است، درحالی‌که با نگاهی به دنیای حیوانات می‌بینید که در هر زمانی و هر فصلی در آن چیزی جز غذای خام و طبیعی وجود ندارد». کتاب غذای خام به جای غذای پخته به نیروهای خودجوش در انسان‌ها اشاره می‌کند؛ زیرا هر سلول انسان کاملاً هوشمند است، نیروی خود را از تغذیه‌ی مناسب دریافت می‌کند و از این طریق تقویت می‌شود.

این کتاب به دو عامل مهم و عمده می‌پردازد: یکی ارائه‌ی فهرستی از ویتامین‌ها و مواد معدنی برای کسانی که نمی‌توانند به‌طور کامل به محصولاتی دسترسی داشته باشند که در یک خاک کاملاً سالم رشد کرده‌اند و دیگری، هشداری در مورد مفید بودن نوشیدن آب که باید به میزان فراوان مصرف شود.

کتاب غذای خام به جای غذای پخته به شما انگیزه‌ی بیشتری می‌دهد تا به بررسی قوانین طبیعی بپردازید؛ قوانینی که برای همه‌ی موجودات زنده وجود دارد. این اثر، یک کتاب مثبت است با هدف ارائه‌ی نکات ساده که همیشه کاربرد دارند. کتاب پیش رو به بررسی قوانین طبیعی و حیاتی زندگی در عصر امروز می‌پردازد که فناوری و صنعت در آن به‌سرعت پیشرفت کرده است و شما را قادر می‌سازد از زندگی طبیعی لذت ببرید.

در بخشی از کتاب غذای خام به جای غذای پخته می‌خوانیم

دو مشکل بزرگ در آینده ما را به دردسر خواهد انداخت. اول: رشد لجام‌گسیختۀ جمعیت جهان؛ دوم: مقدار زیاد دی‌اکسیدکربن (CO2) که مردم، حیوانات، اتومبیل‌ها، ماشین‌آلات و غیره به آسمان می‌فرستند. اگر شما و دیگر گوشت‌خواران، گیاه‌خوار شوید، آنگاه امکان سیر کردن شکم این جمعیت وجود خواهد داشت و در غیر این صورت این امکان وجود نخواهد داشت؛ چون به‌عنوان‌مثال، برای تولید یک کیلوگرم گوشت به هفت تا ده کیلوگرم غلات نیاز است. هنگامی که غذای مردم به‌طور مستقیم از گیاه تأمین می‌شود، می‌توان هفت تا ده برابر جمعیت را بیشتر سیر کرد. این مسیر انحرافی که ما برای تغذیۀ انسان ازطریق حیوانات در پیش گرفته‌ایم، بسیار هزینه‌بر و بیماری‌زاست و باعث آسیب به محیط‌زیست می‌شود. بااین‌حال، «اگر» و «اما» کاری را پیش نمی‌برد.

این افکار که همه گیاه‌خوار شوند، در حد یک رویای بسیار بعید باقی مانده است، چراکه در آلمان تنها 1.2 درصد جمعیت گیاه‌خوار وجود دارد و جمعیت میوه‌خوار مطلق و خام‌گیاه‌خوار که از این مقدار هم کمتر است. 95 درصد از گیاه‌خواران، در وعده‌های غذایی‌شان غذای پخته و حرارت‌دیده می‌خورند و به‌طورکلی سالم‌تر از گوشت‌خواران نیستند. تحقیقات نشان داده است: با رژیم غذایی منحصر به میوه‌ها و سبزیجات، بدون مصرف گوشت و غلات، حتی تا بیش از بیست برابر جمعیت کنونی دنیا را می‌توان سیر کرد و دیگر کسی گرسنه نخواهد ماند.

والتر سومر در سال 1950 این مسئله را به‌وضوح بیان کرده است: «بیماری و بدبختی‌ها از نژاد بشر نسل‌به‌نسل منتقل شده است: از زمانی که انسان موفق شده است آتش را کشف کند و چشم‌هایش با سحر و جادوی آن به روی حقایق کور شده و دیگر نخواسته از پختن غذای لذیذ روی این آتش دست بردارد، اما آن‌ها خودشان را نیز با تمام فلاکت‌ها، بیماری‌ها و ناتوانی‌ها در این آتش می‌سوزانند. به دنبال آن، بحران اقتصادی و آشفتگی سیاسی به وجود می‌آید. این موارد به‌سادگی توضیح‌دهندۀ این واقعیت هستند که وقتی انسان تلاش می‌کند از مسیر انحرافی تغذیه از حیوانات به حیات خود ادامه دهد، زمین نمی‌تواند غذای کافی تولید کند. آیا این بدان معنا نیست که تا 85 درصد و حتی 90 درصد از غذاهای طبیعی که برای خوراک دام تولید می‌شوند، قبل از اینکه بتوانند برای انسان مفید واقع شوند، وارد شکم گاوها می‌شوند و درواقع از بین می‌روند و درعین‌حال باعث ایجاد بیماری و بدبختی می‌شوند؟ گوشت حاوی 85 تا 90 درصد آب است و تنها چند درصد باقی‌ماندۀ آن را جرم گوشت تشکیل می‌دهد و اینجا بازهم تلاش و کار نیروی انسانی به هدر رفته است، آن‌هم برای چه؟ حالا معلوم می‌شود چرا مردمان گذشته با این‌همه کار و تلاش محکوم به سقوط و نابودی بوده‌اند».

0/5 (0 دیدگاه)