توضیحات

                                                              کتاب روان-اسطوره شناسی

                                              معرفی کتاب روان-اسطوره شناسی

زیگموند فروید در دسامبر سال ۱۸۹۷ میلادی عبارت جدید روان – اسطوره‌شناسی را به حیطه روان افزود. او در کتاب هنر و هنرمندان، روان بسیاری از هنرورزان را کاوید و اینطور نتیجه گرفت که: هنرورزی در اصل نوعی از انواع روان‌رنجوری است. هنرمندان نیز افرادی هستند که می‌توانند قطعاتی از این دنیای ناواقعی درونی خود را در دنیای واقعی پیرامون خود به نمایش بگذارند. گمان خود فروید بر این بود که این افراد به ژرف‌ترین لایه‌های ضمیر ناخودآگاه خود دسترسی دارند؛ او از این راه بر آن بود که ما امروزه یا باید اسطوره‌شناسی را روان‌شناسی کهن بنامیم یا این که روان‌شناسی را اسطوره‌شناسی نوین بخوانیم. نویسندگان کتاب روان-اسطوره‌شناسی اعتقاد دارند اسطوره‌شناسیِ فروید همان جنون ربانیِ افلاطون کبیر است. از منظر افلاطون جنونی که ربانی باشد به خلاقیت هنری، منجر می‌شود

بخشی از کتاب روان-اسطوره‌شناسی

از میان متون کلاسیک که به روایت اسطوره‌ای آدونیس پرداخته‌اند می‌توان به افسانه‌های دگردیسیِ۷۵ اوید۷۶ و کتابخانه آپولودوروس اشاره کرد. اوید روایت آدونیس را با نقل عشق مادر او به پدر خود آغاز می‌کند. مورها آن‌چنان به کینوراس دل‌بسته است که چون به وصال او نمی‌رسد خود را حلق آویز می‌کند، اما، دایه پیرش او را از مرگ می‌رهاند و چون به سبب اندوه او پی می‌برد، ترتیبی می‌دهد تا مورها نهانی با پدر خود بیامیزد. در شب سوم کینوراس چراغ می‌طلبد تا چهره عاشق بی‌قرارش را ببیند، و چون راز از پرده برون می‌افتد، شمشیر می‌کشد، مورها می‌گریزد، و نه ماه با باری که از پدر خویش بر گرفته است سرگردانی می‌کشد، آن‌گاه خسته و درمانده به درگاه خدایان می‌نالد، و آنان بر او رحم می‌آورند و او را به درختی دگردیس می‌کنند. البته مورها هنوز آن قدر وجه انسانی دارد که بتواند بگرید، و مُر خوش‌بو همان اشک‌های اوست. این میان نوزاد که هنوز در درون او زنده است به سختی از درخت خارج می‌شود و این چنین است که آدونیس زیبا زاده می‌شود.

0/5 (0 دیدگاه)