توضیحات
کتاب حل مسئله دیدگاه ها یی از شناخت و علوم اعصاب
معرفی کتاب حل مسئله دیدگاه ها یی از شناخت و علوم اعصاب
حل مسئله را باید یکی از جنبههای مهم شناختی انسان دانست که آگاهی از آن زمینهی مواجههی درست با مسائل را فراهم میکند. اس. یان رابرتسون در کتاب حل مسئله در تلاش است تا چگونگی این فرآیند را با زبانی علمی و البته همهفهم برای ما بازگو کند.
دربارهی کتاب حل مسئله
همهی ما در طول روز با مسائل زیادی روبهرو هستیم که باید برای آنها راه چارهای پیدا کنیم تا گره آنها باز شود. حل مسئله یکی از فعالیتهای شناختی پرتکرار هر انسانی در تمام طول زندگیاش محسوب میشود و بهعنوان یک توانایی قابل پرورش است. بنابراین ابن گزاره منطقی بهنظر میرسد که کیفیت زندگی اغلب انسانها را چگونگی مواجههی آنها با مسائل و چالشهای مختلف تعیین میکند. اس. یان رابرتسون (S.Ian Rabertson) در کتاب جامع حل مسئله (Problem solving: perspectives from cognition and neuroscience) قرار است درباره انواع فرآیندههای شناختی صحبت کند که در یادگیری مراحل حل مسئله بسیار موثر هستند.
کتاب حل مسئله نوشتهی اس.یان رابرتسون را باید کتابی دانست که علاوه بر توضیح و بررسی فرآیندهای شناختی دخیل در مهارت حل مسئله، دربارهی ماهیت مسائل گوناگونی که هر انسانی با آن روبهرو میشود نیز صحبت میکند. در نتیجه میتوان گفت که نویسندهی کتاب حل مسئله، تلاش میکند به سوال «مسئله چیست؟» پاسخ دهد و در ادامه به ریشهیابی مسائل مختلف بپردازد. او در پایان چگونگی مواجهه با مسائل و مشکلات را به شیوهی درست به ما میآموزد. هدف کلی اس.یان رابرتسون در این اثر تاکید میکند که برای حل بسیاری از مسائل بیش از هر چیز دیگری نیازمند خلاقیت هستیم.
اس. یان رابرتسون، کتاب حل مسئله: دیدگاههایی از شناخت و علوم اعصاب را در ده فصل تنظیم کرده است. فصل اول کلیات مهمی را درباره حل مسئله و آشنایی با این مفهوم ذهنی شامل میشود. همچنین در این فصل ریشه مسائل مختلف زندگی فردی و اجتماعی، انواع مسئلههایی که با آنها مواجه میشویم و عواملی که در حل مسئله تاثیرگذارند، بررسی میشود. در فصل دوم به بازنمایی مسئله و چگونگی اشاره شده است. فصلهای بعدی کتاب جنبهی کاربردی دارد و نویسنده در آن به توضیح مهارتها و ابزارهای لازم باید برای حل مسئله میپردازد.
در بخشی از کتاب حل مسئله میخوانیم
اصطلاح بالا رفتن از تپه، یک استعاره برای حل مسئله در تاریکی است. تصور کنید که شما در هوای مهآلود گم شدهاید و میخواهید از آن خارج شوید تا ببینید که کجا هستید. شما چهار جهت را انتخاب میکنید: شمال، جنوب، شرق و غرب. یک گام به سمت شمال میروید و به نظر میرسد که پایین رفتهاید؛ بنابراین پای خود را عقب میآورید و 90 درجه به سمت شرق حرکت میکنید و گام دیگری برمیدارید.
این بار به نظر میرسد که به سمت بالا رفتهاید؛ بنابراین گام را کامل میکنید و گام دیگری را در همان مسیر امتحان میکنید و به نظر میرسد که به سمت بالا رفتهاید؛ بنابراین گام را کامل کرده و دوباره امتحان میکنید. این بار به سمت پایین حرکت میکنید و پای خود را بلند میکنید، 90 درجه میچرخید و دوباره امتحان میکنید. این کار را تا جایی انجام میدهید که دیگر اهمیتی نداشته باشد به کدام طرف میچرخید. همه گامهایی که برمیدارید به سمت پایین است. در این مورد شما در بالای تپه هستید. این نوع فرایند اکتشافی درصورتی مفید خواهد بود که سعی میکنید راه خود را در میان یک ماز پیدا کنید و میدانید که درب خروجی به کدام سمت است؛ بنابراین سعی میکنید که به آن نزدیک و نزدیکتر شوید.
بهطورقطع بنبستهایی وجود دارند که شما را مجبور میکنند تا به عقب برگردید، اما انتخاب مسیری که به نظر نزدیکتر به راه خروج است، یک راهبرد منطقی است. فرض کنید که در حال تلاش برای پیدا کردن یک شبکه تلویزیونی هستید که با آن آشنا نیستید. دو دکمه مشخصشده (پ+) و (پ-) وجود دارد و نمیدانید که هرکدام چه چیزی را نشان میدهند. عدم وجود هر نوع روش مطمئن برای یافتن شبکه درست، باعث میشود که به روشهای قدیمی رجوع کنید. سه گزینه برای شما وجود دارد: میتوانید (پ+) یا (پ-) یا هر دو را باهم فشار دهید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.