توضیحات

                                                 کتاب مثنوی معنوی ۳ جلدی(گالینگور)

                                   معرفی کتاب مثنوی معنوی ۳ جلدی(گالینگور)

مثنوی معنوی” شاهکار جهان عرفان از “جلال الدین محمد بلخی” ملقب به “مولانا” است که به سبب بار فکری و معنوی آن، به طور گسترده مورد توجه ادبا و عارفان قرار گرفته است. دامنه ی توجهی که “مثنوی معنوی” از قرن های گذشته تا به امروز به خود جلب کرده، آن قدر وسیع و فراخ است که کمتر اثری در حوزه ی اندیشه و عرفان می تواند تنه به تنه ی آن بزند. به سبب همین شناخته شدگی و شهرت ادبی وسیع، ادبای زیادی اقدام به تصحیح “مثنوی معنوی” نموده اند اما یکی از معتبرترین تصحیح ها، که مورد ارجاع عالمان و ادیبان بسیاری نیز قرار گرفته است، تصحیح “رینولد نیکلسون”، خاورشناس و مترجم مشهور انگلیسی می باشد.
این دریای بیست و شش هزار بیتی معرفت که در شش دفتر و بیش از هزار صفحه کتاب شده، همانطور که از نام آن بر می آید در قالب مثنوی سروده شده و با وجود اینکه پیش از “مولانا” هم شاعران مطرح دیگری نظیر سنائی غزنوی و عطار نیشابوری از این قالب بهره جسته بودند، اما “مولانا جلال الدین محمد بلخی” در “مثنوی معنوی”، چنان محتوای شگفت انگیز و خیره کننده ای را ارائه نمود که به مراتب به این قالب ارتقا بخشید.
آنچه “مولانا” در این شش دفتر به بلاغت و فصاحت تمام به آن پرداخته، دشواری ها و مصائب انسان در راه رسیدن به خداست که در قالب بیش از چهارصد قصه ی پی در پی بیان شده است. “مثنوی معنوی” که همواره در فهرست برترین کتاب های جهان از جایگاه رفیعی برخوردار است، آیینه ای از فرهنگ دینی مردم ایران و اندیشه های آنان می باشد.
قسمت هایی از کتاب مثنوی معنوی
لیک نور سالکی کز حد گذشت/ نور او پر شد بیابانها و دشت/ شاهدی اش فارغ آمد از شهود/ وز تکلفها و جانبازی و جود/ نور آن گوهر چو بیرون تافتست/ زین تسلسها فراغت یافتست/ پس مجو از وی گواه فعل و گفت/ که ازو هر دو جهان چون گل شکفت/ این گواهی چیست اظهار نهان/ خواه قول و خواه فعل و غیر آن/ که عرض اظهار سر جوهرست/ وصف باقی وین عرض بر معبرست/ این نشان زر نماند بر محک/ زر بماند نیک نام و بی ز شک/ این صلات و این جهاد و این صیام/ هم نماند جان بماند نیک نام/ جان چنین افعال و اقوالی نمود/ بر محک امر جوهر را بسود/ که اعتقادم راستست اینک گواه/ لیک هست اندر گواهان اشتباه/ تزکیه باید گواهان را بدان/ تزکیش صدقی که موقوفی بدان/ حفظ لفظ اندر گواه قولیست/ حفظ عهد اندر گواه فعلیست/ گر گواه قول کژ گوید ردست/ ور گواه فعل کژ پوید ردست/ قول و فعل بی تناقض بایدت/ تا قبول اندر زمان بیش آیدت/ سعیکم شتی تناقض اندرید/ روز می دوزید شب بر می درید/ پس گواهی با تناقض کی شنود/ یا مگر حلمی کند از لطف خود/ فعل و قول اظهار سرست و ضمیر/ هر دو پیدا می کند سر ستیر/ چون گواهت تزکیه شد شد قبول/ ورنه محبوس است اندر مول مول/ تا تو بستیزی ستیزند ای حرون/ فانتظرهم انهم منتظرون
آن عزیز مصر می دیدی به خواب/ چونک چشم غیب را شد فتح باب/ هفت گاو فربه بس پروری/ خوردشان آن هفت گاو لاغری/ در درون شیران بدند آن لاغران/ ورنه گاوان را نبودندی خوران/ پس بشر آمد به صورت مرد کار/ لیک در وی شیر پنهان مردخوار/ مرد را خوش وا خورد فردش کند/ صاف گردد دردش ار دردش کند/ زان یکی درد او ز جمله دردها/ وا رهد پا بر نهد او بر سها/ چند گویی هم چو زاغ پر نحوس/ ای خلیل از بهر چه کشتی خروس/ گفت فرمان حکمت فرمان بگو/ تا مسبح گردم آن را مو به مو
0/5 (0 دیدگاه)