توضیحات

                                                       کتاب ایران از نگاه گوبینو

                                             معرفی کتاب ایران از نگاه گوبینو

ناطق در پیشگفتار اثر، این چهره فرانسوی را «سیاستمداری اصیل، شاعری پرکار، فیلسوفی صاحبنظر و هم جهانگرد و گزارشگری کنجکاو» معرفی می‌کند که «ایران و ایرانیان را روی هم رفته دوست می‌داشته و به این دلیل، خاطره او از همه شرق‌شناسان برای دل‌های ایرانیان گرامی‌تر است.»

ناطق گوبینو را دارای «مقام ممتاز و ارجمندی» می‌داند، با این استدلال که «وی یکی از چند تن معدودی است که برای ایران در تاریخ بشریت مقامی بسیار بلند قائل شده‌اند. او طرز اندیشه و روش زندگانی و جهانداری ایرانیان را از پایه‌های اصلی تمدن بشری فرض کرده، زرتشت را دین‌آور و مصلح بزرگ دانسته و دورانی را که ایران از نفوذ روش‌ها و اندیشه‌های اقوام بیگانه برکنار بوده، زیبا و باشکوه و افتخارآمیز دانسته است.»

البته اگرچه برای گوبینو، جایگاهی چون یک «خاورشناس حرفه‌ای» قائل نیست که «در نوشته‌هایش تاحدی از روش تحقیق و تتبع علمی منحرف شده و مثلا معمای خطوط میخی را بی‌آنکه به کارهای علمی دیگران توجه کند، با روشی بسیار پیچیده ولی نادرست، به عقیده خودش، حل کرده و در تطبیق تاریخ باستانی ایران با جنبه‌های داستانی آن بی‌باکی‌هایی به خرج داده» است، هرچند پژوهشگر این اثر بر این عقیده است که «گوبینو ایران را می‌شناخت و فرهنگ ایران باستان را منبع و ریشه حکمت و عرفان و الهام‌بخش برخی از جنبه‌های ویژه کیش و آیین امروز ایرانیان می‌دانست» و «استثنایی بود که از روش عالمانه بسیار دقیق و اسلوب موشکافانه متتبعان منحرف شده و به‌جای اینکه با ماده جامد مرده و بی‌جان سروکار داشته باشد با خود آدمی، یعنی ایرانیِ آن روز، سروکار داشت.»

مؤلف اما گاهی در سطور درآمد خود بر این اثر، زبان به تجلیل از این شخصیت اهل فرانسه گشوده و با این اشاره که «گوبینو در میان تزاحم اضداد و از خلال تراکم جمعیت‌ها در شهرها و کوی‌ها مانند بسیاری از جهانگردان اروپایی فقط به قصد خوردن خوراک‌های ناچشیده و دیدن زندگی‌های نادیده به ایران نیامده بود تا پس از برگشتن مقاله‌ها یا کتاب‌هایی با عناوین هیجان‌بخش به قصد انتقاد و نیش‌زدن به مردمانی که میزبانش بوده‌اند، فراهم کند؛ بلکه کوشش داشت تا ببیند از ایران کهن، پس از آنکه قرن‌ها با عوامل ویرانگر و فرساینده تاریخ جنگیده چه بر جای مانده است. گوبینو می‌خواست بداند نژاد دلیر و جوانمردی که حماسه ایران باستان را به وجود آورده، پس از شکست‌ها و اسیری‌ها و قرن‌ها تحمل سروری بیگانگان و آمیزش اجباری با آنان به چه روزی افتاده است» و اینکه «فرهنگ و تاریخ ایران در این مرد، که جهش های فکری بلند داشته و مانند شاعران از دل آگاهی بی‌بهره نبوده است، تأثیر نهاده بود. جنبه افسانه‌وار و شاعرانه و حماسی تاریخ ایران و کوشش‌های فکری مردم آن برای پی‌بردن به حقایق زندگی و جنبه‌های رویایی آن، با روح گوبینو که نیازمند افسانه و علم با هم بود سازگاری داشت». او این‌گونه نتیجه می‌گیرد که «گوبینو برای تماشای ویرانه‌های رؤیاهای جوانی خود به ایران آمده بود.»

0/5 (0 دیدگاه)