توضیحات

                                                          کتاب التیام شرم

                                              معرفی کتاب التیام شرم

کتاب التیام شرم

جان برادشاو در زمره ۱۰۰ نویسندة مؤثر قرن بیست‌و‌یکم در زمینه بهداشت و سلامت روحی و روانی است و این انتخاب بر اساس همتایان روان‌شناس و روانکاوش صورت گرفته است. دیدگاه‌هایش درباره دوران کودکی و روابط خانواده و به‌ویژه اثرات درازمدت موضوع‌هایی مانند توهین‌ها، بدرفتاری‌ها، اعتیاد، وابستگی‌ها، ضربه‌های روحی و بی‌ثباتی هیجانی درک و بینشمان را از سلامت هیجانی و روانی و پویایی روابط میان‌فردی دگرگون کرده است. چهار کتابش که در زمره کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار دارند، به التیام روحی و روانی میلیون‌ها نفر کمک شایانی کرده است.

کتاب شرم ازجمله ماندگارترین و برجسته‌ترین کتاب‌های جان برادشاو است. در این کتاب، او نشان می‌دهد که چگونه شرم سمی و ناسالم که اغلب گریبانگیر جوانان می‌شود و تا دوران بزرگسالی ادامه می‌یابد، عامل اصلی بیماری‌ها، اختلال‌های روحی و روانی، وسواس‌ها، وابستگی‌ها، اعتیادها و انگیزه بلندپروازی‌های ماست. درحالی‌که شرم سالم و مثبت باعث توانمندی ما و موجب پایداری و یکپارچگی نظام اجتماعی‌مان می‌شود، ولی شرم ناسالم و منفی موجب ضعف عزت نفس، اعتمادبه‌نفس، فروپاشی نظام خانواده و عدم پیشرفتمان در زندگی می‌شود. شرم سمی باعث می‌شود تا همواره گرفتار گذشته‌مان باشیم.

جان برادشاو، بر اساس تجربیات شخصی‌اش در زمینه اعتیاد و ده‌ها سال مشاور بودن، با استفاده از روش‌ها و ابزار عملی مانند تصدیق‌ها، تجسم‌ها، دوست داشتن خودتان، ندای درون، مدیتیشن‌های هدفمند و سایر فنون التیام‌بخش ما را از شر شرم سمی نجات می‌بخشد. جان برادشاو در هوستون، تگزاس، متولد شد و در کانادا تحصیل کرد و درجه دکترای خود را در رشته الهیات، روان‌شناسی و فلسفه از دانشگاه تورنتو گرفت. همچنین به مدت چهارسال در رشته دکترای روان‌شناسی و مذهب در دانشگاه رایس تحصیل خود را ادامه داد. او ده‌ها سال است که به‌عنوان مشاور، سخنران و روان‌درمانگر مشغول به کار است و درمانگران بسیاری را تعلیم داده است. جان برادشاو متأهل است و سه فرزند و سه نوه دارد.

 

 

پیشگفتار

ده سال پیش در زندگی‌ام به موضوعی تکان‌دهنده پی‌بردم که همه چیز را به‌کلی عوض کرد، به وجود شرم، اهریمن اصلی زندگی‌ام، پی بردم؛ یعنی فهمیدم شرم با آن قدرت بسیار مخربش چه بلایی بر سر زندگی‌ام آورده است. فهمیدم که در تمام زندگی‌ام تحت تأثیر شرم قرار داشته‌ام. شرم مانند یک اعتیاد بر من مسلط شده بود. من آن را با هیجان تخلیه می‌کردم، آن را به شیوه‌های ماهرانه و غیرماهرانه پنهان می‌کردم، آن را به خانواده‌ام، به درمانجویانم و به کسانی‌که درس می‌دادم، منتقل می‌کردم.

شرم دیو ناخودآگاهی بود که هرگز به وجود آن پی نبرده بودم. وقتی خواستم از پویایی شرم آگاه شوم، دیدم شرم یکی از نیروهای مخرب اصلی زندگی تمام انسان‌هاست. در نامیدن شرم به قدرت و تأثیر آن توجه کردم. شرم به‌خودی‌خود بد نیست. شرم یک احساس معمولی انسان است. در حقیقت، برای انسان واقعی بودن احساس شرم لازم است. شرم هیجانی است که به ما اجازه می‌دهد انسان باشیم، شرم حدودمان را به ما می‌گوید، شرم ما را در مرزهای انسانی‌مان نگه می‌دارد و به ما اجازه می‌دهد تا بدانیم می‌توانیم و مرتکب اشتباه خواهیم شد و به کمک نیاز داریم. شرممان به ما می‌گوید، خدا نیستیم. شرم سالم اساس روان‌شناسی فروتنی و تواضع و منبع معنویت است.

آنچه پی بردم این بود که شرم به‌عنوان یک هیجان انسانی سالم می‌تواند به یک هویت تبدیل شود. برای داشتن شرم به‌عنوان یک هویت باید باور کنیم که انسان خطاکار و ناقص است. وقتی شرم به یک هویت تبدیل می‌شود، به ‌صورت شرم سمی و ضد انسانی درمی‌آید.

شرم سمی غیرقابل تحمل است و همیشه نیاز به یک لاک دفاعی یعنی خود کاذب دارد. وقتی فرد احساس می‌کند خود واقعی‌اش ناقص و معیوب است، نیاز به یک خود کاذب دارد که ناقص و معیوب نباشد. وقتی فرد خود کاذب پیدا می‌کند، دست از انسان واقعی بودن برمی‌دارد. عمل تشکیل خود کاذب را آلیس میلر «کشتن روح» می‌نامد. شرم سمی بزرگ‌ترین شکل خشونت خانگی اکتسابی است. شرم سمی زندگی انسان را نابود می‌کند. شرم سمی هستة اصلی اکثر بیماری‌های روانی است. گرشن کافمن دربارة شرم می‌نویسد:

شرم عاطفه‌ای است که منشأ بسیاری از حالات درونی و اختلالات روانی پیچیده است: افسردگی، از خود بیگانگی، عدم اعتمادبه‌نفس، گوشه‌گیری پارانوئید کژپندار، اسکیزوئید، بیماری‌های وسواسی، دوشخصیتی، کمال‌گرایی، احساس عمیق پستی، بی‌لیاقتی یا شکست، ‌اختلالات مرزی و بیماری‌های خودشیفتگی.

شرم سمی کار شخصیت‌های واقعی‌مان را به قدری خراب می‌کند که نشانه‌های شرم از لاک‌های دفاعی خود کاذب نمایان می‌شوند. هر نشانه یا سندرم الگوی ویژة خودش را دارد. شرم سمی هستة روان‌رنجوری، اختلالات شخصیتی، خشونت سیاسی، جنگ‌ها و مجرم بودن می‌شود.

 

انجیل شرم را به‌عنوان عامل اصلی و نتیجة هبوط آدم توضیح می‌دهد. آدم همان نوع بشر است. حضرت آدم سمبل تمام انسان‌هاست. انجیل می‌گوید حضرت آدم از امکانات خودش راضی نبود. او می‌خواست بیشتر از آنی باشد که بود. او می‌خواست بیشتر از انسان باشد. او در پذیرش محدودیت‌های خودش شکست خورد. او شرم سالمش را از دست داد. انجیل می‌گوید منشأ اسارت انسان (گناه اولیه) تمایل به بودن بیشتر از آنچه که هستیم است؛ یعنی بیشتر از انسان بودن. حضرت آدم با شرم سمی‌اش (غرور) یک خود کاذب می‌خواست. خود کاذب منجر به تخریبش شد.

عشق و محبت بی‌قیدوشرط و پذیرش خود به نظر می‌رسد دشوارترین کار انسان‌ها باشد. برای نپذیرفتن خود واقعی‌مان، سعی می‌کنیم خود کاذب قدرتمندتری ایجاد کنیم یا اینکه منصرف شده و کمتر از انسان می‌شویم، این کار موجب فرو رفتن در لاک دفاعی و پنهانکاری در دوران زندگی می‌شود. این پنهانکاری و رازپوشی علت اصلی رنج بشر است. دوست داشتن کامل خود و پذیرش تنها اساس خوشبختی و عشق به دیگران است. بدون دوست داشتن و پذیرش کامل خود محکوم به خلق خود کاذب هستیم. زندگی با خود کاذب انرژی و تلاش زیادی می‌طلبد.

چگونه می‌توانیم این شرم را که موجب بیماری‌مان می‌شود درمان کنیم؟ از چه نظر امیدوار باشیم؟ این نگرانی این کتاب است. در آنچه بعداً می‌آید دوست دارم روش کارم را در درمان شرم با شما در میان بگذارم. این مسیر درمان مهم‌ترین موضوع زندگی‌ام است. شرم سمی در همه جا هست. شرم سمی حیله‌گر، قدرتمند و گمراه‌کننده است. قدرتش در تاریکی و اسرار‌آمیز بودنش است.

در بخش اول، سعی می‌کنم وجوه مختلف شرم و منشأ و لاک‌های دفاعی آن را بررسی کنم و نشان می‌دهم چگونه شرم موجب ناامیدی و ورشکستگی روحی می‌شود.

در بخش دوم روش‌های شناخته‌شده برای کاهش شرم سمی و تبدیل آن به شرم سالم را شرح می‌دهم. مهم‌ترین امیدواری من این است که هر خواننده‌ای که درگیر شرم سمی است، با استفاده از این کتاب بتواند خودش را از شر این دشمن پردردسر برهاند.

0/5 (0 دیدگاه)