توضیحات

                                                                         کتاب امپراتوری اندیشه

                                                       معرفی کتاب امپراتوری اندیشه

«امپراتوری اندیشه: تاریخ ایران» نوشته مایکل آکسورتی( -۱۹۶۲)، نویسنده و تاریخ‌شناس انگلیسی است. آکسورتی به مدت ۲ سال رئیس بخش ایران در وزارت امور خارجه بریتانیا بوده است. «امپراتوری اندیشه: تاریخ ایران» نگاهی تحلیلی دارد بر تاریخ ایران از دوران باستان تا روزگار معاصر. در بخشی از کتاب به نام «مرد عمل» می‌خوانیم: «راه و روش و انگیزه‌های رضاخان فراتر از اعمال او بود. او صرفا برای شاه بودن یا ریاست کردن به قدرت نرسید، چنان‌که قاجارها این‌گونه بودند ــ او شیوه ناکارآمد فرمانروایی آن‌ها را خوار می‌شمرد. پادشاهی پهلوی نوع عجیبی از پادشاهی بود، بدون هیچ‌گونه ریشه واقعی در سنت. این پادشاهی تنها وقتی امپراتوری اندیشه شد که رضاخان از استقرار جمهوریت واماند. در نظر او شاه شدن به معنی آخرین راه بود نه آن‌که خود هدف باشد. هدف اصلی او کنترل و تقویت کشور، مدرنیزه کردن آن، و قوی کردنِ ارتش بود تا مانند کشورهای دیگر مسئولیت کنترل کشور تنها بر عهده دولت باشد. این اهداف و شیوه‌های استبدادی به کار گرفته‌شده برای تحقق آن‌ها نشان از پیشینه نظامی او داشت و تأثیر روسیه که در بریگادِ قزاق با آن سر کرده بود. اول کار مجبور شد با مجلس مصالحه کند، اما گذشت زمان نشان داد که با آزادی سیاسی سر یاری ندارد. از این گذشته، او برای خود الگویی داشت؛ کمال آتاتورک که پس از یک زندگی نظامی موفق خود را در بالاترین جایگاه ترکیه با اصول سکولار و ملی‌گرا به پشتیبانی ارتشی جوان تثبیت کرده بود. آتاتورک با عزمی راسخ برنامه‌ای را برای صنعتی کردن کشورش به رهبری دولت و توسعه اقتصادی آن آغاز کرده بود. سر و صدای زیادی به سبب ارتباط رضاشاه با فاشیسم به راه افتاد، اما این دوران عصر دیکتاتورها بود چه فاشیست چه کمونیست چه از نوع دیگر. رضاشاه چندان نیازی نداشت خارج از وطن به دورتر از ترکیه بنگرد ــ حداقل نه در دهه ۱۳۰۰ هـ .ش. در سال ۱۳۰۴ هـ .ش ایران هنوز کشور روستاییانِ کشاورز، ایل‌ها، و شهرهای کوچک با صنعتی اندک و جمعیتی در مجموع دوازده‌میلیون نفری بود که اغلبشان بی‌سواد بودند».

0/5 (0 دیدگاه)