توضیحات

                             کتاب اقتصاد سیاسی ایران (از مشروطیت تا پایان سلسله‌ی پهلوی)

                 معرفی کتاب اقتصاد سیاسی ایران (از مشروطیت تا پایان سلسله‌ی پهلوی)

“اقتصاد سیاسی ایران” اثری است به قلم “محمدعلی همایون کاتوزیان” که “محمدرضا نفیسی” و “کامبیز عزیزی” کار ترجمه ی آن را بر عهده داشته اند. دکتر “محمدعلی همایون کاتوزیان” در این اثر “اقتصاد سیاسی ایران” را “از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی” مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش مستند و کارشناسی شده، دگرگونی های “اقتصاد سیاسی ایران” را در کنار پستی و بلندی های سیاسی، اجتماعی و تاریخی آن تجزیه و تحلیل می کند و گزارشی مستدل و متقن به علاقه مندان جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی ارائه می دهد.

“محمدعلی همایون کاتوزیان” این تحولات را در چهار بخش عمده تشریح می کند. بخش نخست با عنوان دولت و انقلاب، دورنمای تاریخی این مفاهیم را مطرح می کند و شیوه های تولید را، خواه فئودالیسم باشد یا استبداد، در کنار تغییر و تحولات قرن نوزدهم و انقلاب مشروطه و دوره ی رکود، زیر ذره بین قرار می دهد. در بخش دوم دولت به موازات ضدانقلاب بررسی می شود و پیش درآمدی از ضدانقلاب استبدادی، حکومت شبه مدرن مطلق و پدیدار شدن و ساقط شدن استبداد شبه مدرنیستی ارائه می شود. بخش سوم به دموکراسی در کنار مفهوم دیکتاتوری می پردازد و علاوه بر اشغال و فترت، جریانات نهضت ملی ایران نظیر ملی شدن صنعت نفت را به همراه دیکتاتوری سیاسی و لیبرالیسم اقتصادی تجزیه و تحلیل می کند. در بخش چهارم کتاب “اقتصاد سیاسی ایران” از “محمدعلی همایون کاتوزیان” که بخش نهایی آن نیز هست، استبداد نفتی و عواملی که زمینه ی آن را فراهم نمودند، نظیر بحران های اقتصادی، عدم ثبات سیاسی و نبرد قدرت ها بررسی می شود و علاوه بر آن به اصلاحات ارضی و بازرگانی و روابط خارجی ایران نیز پرداخته می شود.

قسمتی از کتاب اقتصاد سیاسی ایران

قرن نوزدهم میلادی مصادف است با دوره اقتدار حکومت قاجار ، و ربع اول قرن بیستم میلادی ، دوره احتضار آن است . شرح فشرده تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران در قرن نوزدهم میلادی به این قرار است : گرایشی کلی در جهت افزایش جمعیت ، گسترش تجارت ، تورم قیمت ها و کاهش ارزش داخلی و خارجی واحد پول ملی وجود دارد ؛ تماس فزاینده با کشورهای اروپایی در ترکیب تجارت خارجی ، تراز پرداخت ها ، الگوی مصرف و – در پی اینها – ساختار قدرت داخلی رسوم ، ارزش ها ، اندیشه ها و نهادها تأثیر می گذارد و به مبارزاتی بر ضد اعطای امتیازات به کشورهای خارجی می انجامد که پیش درآمد انقلاب مشروطه است . در اینجا مرادم این نیست که این رویدادها را به تفصیل بیشتر بازگو کنم ، بلکه می خواهم با دقت و تظمی تحلیلی ، پی آمدهای آنها را در مسیر حرکت اقتصاد سیاسی ایران جستجو کنم. تاکنون ، صاحبنظران این وضعیت را به دو طریق متضاد بررسی کرده اند . بنا به نظر سنتی ، ایران دوره قاجار در مقایسه با پیشرفت اروپا ، نمونه روشن عقب ماندگی است ، در حالی که متجددان معتقدند ، نیروهای پویایی در کار بودند که موجبات پیشرفت اقتصادی ( دست کم بسیار بطئی ) ، ظهور طبقه بورژوا ، فروپاشی نظام فئودالی ( یا هر چیز دیگری ) و غیره را فراهم آوردند . درهر دوی این نظرها حقیقتی نهفته است ، اما هیچ یک را نمی توان دربست پذیرفت . ایران قرن نوزدهم میلادی در مقایسه با تحولات اجتماعی – اقتصادی اروپا ، مسلما عقب افتاده بود ، اما ایستا ، بی حرکت یا تغییرناپذیر هم نبود . با این وصف اگر ترقی را ، چنانکه معمول است ، ملازم بدانیم با بالا رفتن سطح رفاه اقتصادی ، انباشت سرمایه ، اختراع یا جذب تکنیک های جدید ، افزایش بازدهی کار ، بسط ظرفیت تولیدی صنایع ، یکپارچگی بیشتر بخش های تولیدی اقتصاد ، پیدایش قابل ملاحظه طبقه صنعتی ، اجرای اصلاحات جدی اجتماعی و سیاسی و جز اینها ، تغییراتی که رخ می نمود ، ضرورتا مترقی نبود .
0/5 (0 دیدگاه)