توضیحات
کتاب بازیچه دست دیگران نشوید
معرفی کتاب بازیچه دست دیگران نشوید
کتاب بازیچه دست دیگران نشوید نوشتهی نویسنده و روانشناس فرانسوی «ژاک ریگارد» با ترجمهی «پیمان حسینی» است. این کتاب اولین بار در سال 2010 منتشر شد و با استقبال خوبی رو به رو شد. ژاک ریگارد در این کتاب توضیح میدهد که چطور به دیگران اجازه سلطهجویی ندهیم و نگذاریم که افراد را بازیچه خود کنند. یکی از نکات قابلتوجه دربارهی کتاب بازیچه دست دیگران نشوید این است که نویسنده با توصیه و نصیحت مطلب خود را پیش نمیبرد بلکه به شکل واقعگرایانه خواننده را با راهحلهایی آشنا میکند تا به خاطر مهربانی و حرفشنوی تحت کنترل دیگران در نیایند یا اگر در این وضعیت هستند از آن رهایی پیدا کنند. کتاب بر پایهی شناساندن حالتهای مختلف کنترل در سه بخش تألیف شده است. ریگارد در این کتاب میآموزد که اگر میخواهیم مقاومت کنیم تا دیگران ما را کنترل نکنند ابتدا باید شناخت درستی از انگیزهها و موارد مختلف داشته باشیم. از طرفی دیگر این کتاب سلاح و تدارکات لازم را به افرادی که تحتفشار و کنترل دیگران هستند ارائه میکند و میآموزد که چطور از این مهلکه نجات پیدا کنند.
بخشی ازکتاب بازیچه دست دیگران نشوید
قبل از حل هر مشکلی ابتدا باید آن را شناسایی کرد و تشخیص داد که از کجا شروع شده است. استفاده از کلماتی مانند کنترل یا آزار روحی روزبه روز رایجتر میشود. رسانهها بهطور مداوم از کنترل در انتخابات، در سرمایهها و همچنین آرای همگانی صحبت میکنند. اخبار روزانه که زمانی روی آزار و اذیت جنسی متمرکز بود از این پس بر آزار روحی و معنوی تمرکز دارد.
کنترل صور مختلفی دارد. گاهی به شکلی مرسوم صورت میگیرد مثل دوستی که ناگهانی و سرزده خودش را به خانه ما دعوت میکند (بدون آنکه نگران دردسری که برای ما ایجاد میکند، باشد)، یا کسی که مرتباً از ما ابزار، کتاب یا پول قرض میگیرد و هیچوقت هم پس نمیدهد، اینها همه کنترلکنندهاند. همکاری که پروژه یا جایگاه کاریای را که بهطور معمول از آن ماست میگیرد، دوستی که هر کاری برایش انجام میدهیم کوچک میشمرد، فردی که پس از گفتگو با او حالمان گرفته میشود، اینها بازهم شامل «کنترل» میشوند؛ ولی آیا کنترل شدن اجتنابناپذیر است؟ آیا برخی افراد نسبت به دیگران در برابر کنترل آسیب پذیرترند؟ آیا این دردی است که باید در حالی که دندانهایمان را به هم میفشاریم تحمل کنیم یا اینکه برای جلوگیری و دفاع در برابر آن میتوان کاری کرد؟
قبل از جواب دادن به این سوالات، ابتدا باید از ماهیت «کنترل» باخبر شویم: این که از چه ساخته شده و چه کارکردی دارد و سپس بر اساس این پایههای محکم، میتوانیم روشها و ابزارهایی را بهکارگیریم تا دیگر بازیچه دیگران نشویم.
اساساً سه نوع کنترل وجود دارد که هرکدام بر اساس نیت خاص کنترلکننده از همدیگر مجزا میشوند:
* در نوع اول کنترل، نیت کنترلکننده خوب، مفید و برای فرد کنترلشده خوشایند است.
* در نوع دوم کنترل، قصد کنترلکننده خودمحورانه است؛ او بدون آنکه نگران عواقب کارش و تأثیر آن روی قربانیانش باشد، همه را حول محور منافع شخصیاش میگرداند.
* قصد کنترلکننده در نوع سوم که به شخص مبتلا به پارانویا و روانپریش مربوط است، همواره هدفی ویرانگر و بدخواهانه را دنبال میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.