توضیحات

                                                                                     کتاب دالان بهشت

                                                                     معرفی کتاب دالان بهشت

کتاب دالان بهشت   داستان زندگی دختری از خانواده‌ای بازاری به اسم مهناز را روایت می‌کند. مهناز در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایه‌شان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانی‌که تنها 17 سال دارد خواستگاری می‌کند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او می‌شود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث به‌هم خوردن رابطه‌ی آن‎ها می‌شود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت می‌کند. در تمام سال‌هایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر می‌کند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز می‌گردد. این دو همدیگر را ملاقات می‌کنند و متوجه می‌شوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.

مهناز راوی داستان کتاب است. دختری که یک‌باره از زندگی نوجوانی و بازیگوشی خود به زندگی زناشویی و تعهدات آن وارد می‌شود؛ بدون آن‌که هیچ درکی از آن داشته باشد. اما این داستان از کلیشه‌های مرسوم پیروی نمی‌کند. مهناز نه به اجبار خانواده تن به این ازدواج داده است و نه فقر خانوادگی در تصمیم او تاثیری گذاشته است؛ بلکه او با میل و اراده‌ی خود با محمد ازدواج کرده است. در ابتدای داستان محیط امن و شیرین میان آن‌ها و خانواده‌هایشان ترسیم می‌شود. پس از آن مشکلات محمد و مهناز در داستان مطرح می‌شود. محمد برخلاف مهناز پسری جاافتاده و باتجربه است. او با وجود اینکه در خانواده‌ای سنتی رشد کرده است و عقاید سنتی دارد، در برخورد با مشکلات زناشویی‌اش و اشتباهات مهناز منطقی عمل می‌کند. اشتباهات مکرر مهناز سرانجام باعث طلاق این دو می‌شود. مهناز پس از انجام اشتباهاتش، برخلاف کلیشه‌های مرسوم در داستان‌های عاشقانه که هر دو طرف زوج‌های جدیدی پیدا می‌کنند، روی اشتباهات خود متمرکز می‌شود. طلاق، زمینه ساز خودشناسی مهناز ‌می‌شود و او را در مسیری قرار می‌دهد تا نقاط ضعف خود که منجر به از بین رفتن رابطه‌اش با محمد شده است را برطرف کند.

از دیگر نقاط مثبت کتاب می‌توان به خلق شخصیت‌های زنده و خاکستری کتاب اشاره کرد. انسان‌هایی که لزوما بد یا خوب نیستند اما مصون از خطا و اشتباه نیز نیستند. همین مسئله باعث شده است که شخصیت‌ها بسیار باورپذیر شوند و مخاطب با آن‌ها به‌راحتی ارتباط برقرار کند و داستان را دنبال کند.

نویسنده در مورد شخصیت‌های کتاب گفته است: «شاید اون عشقی را که من نسبت به مادربزرگ خودم داشتم به خانم‌جون دالان بهشت هم منتقل شده؛ اون شیطنت و حاضرجوابی‌هایش. خوشحالم که خانم ‌جون دلنشین است. همه دوستش دارند. فرق نمی‌کند مرد و زن و سن بالا و سن پایین؛ همه دوستش دارند.»

0/5 (0 دیدگاه)