توضیحات

کتاب فرهنگ در عصر جهانی شدن

معرفی کتاب فرهنگ در عصر جهانی شدن

یکی از تحولات کم و بیش محسوس و فراگیر دهه پایانی قرن بیستم، پایان جنگ سرد و در نتیجه ختم مجادلات ایدئولوژیکی در عرصه سیاست‌های جهانی و مطرح شدن فرهنگ به عنوان «پارادایم» جایگزین بود. در آغاز قرن بیست و یکم، بسیاری از اندیشه‌ورزان و نظریه‌پردازان از این طریق کوشیده‌اند تغییر و تحولات سیاسی – اقتصادی جهان را مورد ارزیابی قرار دهند. تفسیر فرهنگی از جهان در حال تحول با ذائقه ما شرقی‌ها سازگاری بیشتری دارد؛ زیرا به یک تعبیر، آنچه که بیش از هر عاملی شرق و غرب را از هم متمایز می‌کند همانا فرهنگ پرمایه و ریشه‌دار شرقی‌هاست که در برخی مقاطع تاریخی حتی باعث زحمت و دردسر آنها شده است. این یک امر طبیعی است که فرهنگ‌های کهن و تمدن‌های با سابقه شرق در برخورد با تظاهرات صوری و ماهوی جهان‌گرایی از خود واکنش نشان دهند و دچار نوعی دلواپسی و دغدغه خاطر باشند.

از آنجا که فرهنگ عمدتا بستر حرکت جوامع و الگوهای رفتار سیاسی و اقتصادی است، با فروکش کردن چالش‌های ایدئولوژیکی سنتی در قالب چپ / راست، نقش فرهنگ رفته‌رفته مهم‌تر و شفاف‌تر می‌شود. بسیاری از رهبران کشورهای شرقی، به ویژه در منطقه آسیای جنوب شرقی، کوشیده‌اند با تکیه بر فرهنگ بومی زمینه توسعه و تحول سریع، همه‌جانبه و پایدار را برای جوامع خود فراهم کنند. در برخی موارد این پیشرفت‌ها آن چنان خیره‌کننده است که غربی‌ها را به حیرت انداخته و الگوهای رشد و توسعه را دگرگون کرده است. بدین ترتیب، فرهنگ که تاکنون به عنوان یک عامل بازدارنده پیشرفت تلقی می‌شد، اینک به عنوان موتور محرکه توسعه مطرح می‌شود.

0/5 (0 دیدگاه)