توضیحات

                                                                               کتاب به خیالم

                                                             معرفی کتاب به خیالم

رمان به خیالم… داستان رابطه‌ی عاشقانه‌ی حریر و مجید است. این رابطه به علت مخالفت‌های خانوادگی از هم می‌پاشد و مجید برای مدتی طولانی کشور را ترک می‌کند. در این مدت، دست حوادث جریان عشق این دو را دگرگون می‌کند…

داستان دلبستگي دو جوان از طبقه هاي مختلف جامعه به يكديگر.

مخالفت شديد پدر حرير با اين وصلت و پيش آمدن سفري غيرقابل پيش بيني به خارج از كشور براي مجيد، سدي بزرگ بر سر راه اين عشق مي شود. حرير براي فرار از زندگي و آينده ي رقت باري كه پدر برايش در نظر گرفته، تن به ازدواج موقت با شخص مورد اطمينان او، فرزين، مي دهد. اما این مصلحت اندیشی چه نتیجه ای به دنبال خواهد داشت

در بخشی از کتاب به خیالم می‌خوانیم

«منتظر نماند. نه برای اینکه پاسخ افشین را بشنود، نه برای اینکه عکس‌العمل او را ببیند. کیفش که روی پا بود، روی شانه انداخت و برخاست و با قدم‌هایی شتاب‌زده از مقابل دیدگان افشین گریخت و افشین تلاشی نکرد، برای ماندن و نرفتنش! به قامت او که با هر قدم دورتر می‌شد و به چادری که در هوا بال می‌گرفت، خیره ماند، آن‌قدر که از مقابل دیدش ناپدید شد. عجیب احساس عطش می‌کرد، دستش را جلو برد و شیشه‌ی آب را جلو کشید. باقیمانده‌ی آن را یک جا سر کشید. بطری خالی را میان دستش فشرد و نگاهش به جای رژ کمرنگی که رد آن روی دهانه باقی مانده بود، خیره شد!»

 

 

 

 

 

0/5 (0 دیدگاه)