توضیحات
کتاب سفر با دوچرخه به افریقا
معرفی کتاب سفر با دوچرخه به افریقا
قسمتی از کتاب سفر با دوچرخه به آفریقا
در حیاطی که خانه هونوری در آن قرار داشت، زن و مرد جوانی در یک اتاق گلین زندگی میکردند که در عین فقر و نداری، زندگی آمیخته با آرامش و سعادتمندی داشتند.
همهی دارایی آنها عبارت بود از یک منقل به عنوان اجاق آشپزی، چند ظرف فلزی، یک کفگیر، دو سه عدد لیوان، یک هاون چوبی و یک خمرهی آب. مرد جوان صبح میرفت، عصر با یک دستمال بقچهی حاوی خوراکی برمیگشت. از اتاق آنها اگر صدایی به گوش میرسید، صدای شادی و خنده بود.
زندگی آن زن و مرد به قدری خوب و خوش بود که به حالشان غبطه میخوردم. گاهی که زندگی آن زن و مرد را با همسانهای ایرانیشان مقایسه میکردم، میدیدم بعضی از زنها و مردهای ما به چه اباطیل و چرندیاتی میپردازند و در نبود جزئیترین موارد، دو روز زندگی دنیا را به کام خود و اطرافیان تلخ میکنند.
در گوشهی اتاق هونوری خمرهی بزرگی وجود داشت که میرابِ محل روزی یک سطل آب داخل آن میریخت و پولی میگرفت و میرفت. این آب مصرفی یک شبانهروز هونوری بود. حال اگر میخواست به حمام برود، آن روز میراب دو سطل آب داخل خمره میریخت.
هونوری با یک سطل آب، سر و تنش را میشست و استحمام میکرد. آبی که میرابها میفروختند، زلال و تصفیه شده بود. این آب به شعبههای آب فروشی لوله کشی شده بود. میرابها در جلوی شعبهها سطلها را پر از آب میکردند و در داخل چرخ دستی میگذاشتند و در معابر میگشتند و به صاحبان منازل و اماکن میفروختند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.