توضیحات

                                                                                   کتاب عشق یعنی شعله

                                                          معرفی کتاب عشق یعنی شعله

دختر نوجواني به نام شعله پس از حضور در كلاس داستان نويسي، سخت شيفته و دلبسته ي استادش، اميرعلي، مي شود. اميرعلي قرار است بعد از اتمام دوره ي داستان نويسي به تهران بازگردد، موضوعي كه دل دختر عاشق را به درد مي آورد، بعد از رفتن استاد بي خبري از او، شعله را دلتنگ و رنجور مي كند. آيا امكان ديدار دوباره براي آن ها فراهم مي شود؟

گزیده ای از  کتاب

– شهريار باور كن هيچي نشده، فقط دلم گرفته، همين!

گردنش را كج كرد و مشكوك پرسيد:

– جلسه ي آخر كلاست بود؟

سرم را به علامت مثبت تكان دادم و روي تخت نشستم، كنارم نشست و پس از مدت كوتاهي زير گوشم زمزمه كرد:

– پنج وارونه چه معنايي دارد؟ خواهر كوچكم اين را پرسيد، من به او خنديدم، كمي آزرده و حيرت زده گفت، روي ديوار و درختان ديدم. باز هم خنديدم… گفت، ديروز خودم ديدم پسر همسايه پنج وارونه به مينو مي داد، آن قدر خنده برم داشت كه طفلك ترسيد! بغلش كردم و بوسيدم و با خود گفتم، بعدها وقتي غم سقف كوتاه دلت را خم كرد، بي گمان مي فهمي پنج وارونه چه معنا دارد.

0/5 (0 دیدگاه)