توضیحات

.                                                                      کتاب بیگانه

                                                       معرفی کتاب بیگانه

 بیگانه اثری شگفت از آلبر کامو است. در رمان بیگانه، آلبر کامو خود را روبروی مرگ قرار می‌دهد و سعی می‌کند مشکل مرگ را برای خودش و برای خوانندگانش حل کند.

«در جامعه‌ی ما هر آدمی که سر خاکسپاری مادرش نگرید، خودش را در معرض این خطر در می‌آورد که محکوم به مرگ شود.» این جمله‌ی معروف آلبر کامو در مقدمه‌ی  «بیگانه» است که در سال 1942 منتشر شده است.

 

در بخشی از متن این رمان می‌خوانید:

من گوش مى‌دادم و مى‌شنیدم که مرا با هوش و زیرک مى‌نامند، اما درست نمى‌فهمیدم که صفات یک مرد عادى چطور ممکن است به اتهاماتى سنگین علیه یک مجرم تبدیل شوند. اقلاً این موضوعى بود که مرا شگفت‌زده کرد و من دیگر به حرف‌هاى دادستان گوش ندادم
تا لحظه‌اى که شنیدم مى‌گوید: «آیا هیچ اظهار پشیمانى کرد؟ ابداً، آقایان! این مرد در تمام مدت بازپرسى حتى یک بار هم از جنایت
پلیدش متأثّر به نظر نیامد.» در این لحظه، در حالى که رو به سوى من چرخاند و با انگشت مرا نشانه رفت، به محکوم کردن من ادامه
داد. بدون شک نمى‌توانستم مانع این حس شوم که حق با اوست. من از کارى که کرده بودم چندان تأسف نمى‌خوردم. اما این همه
کینه‌جویى و جوش و خروش مرا شگفت‌زده کرده بود. مى‌خواستم صمیمانه و تقریباً از سر دلسوزى، به او بفهمانم که من تاکنون هرگز
نتوانسته‌ام از چیزى پشیمان شده و افسوس بخورم. من همیشه تسلیم آن چیزى هستم که واقع شود، چه امروز و چه فردا!

0/5 (0 دیدگاه)