توضیحات

                                                           کتاب قرارهای سوخته

                                         معرفی کتاب قرارهای سوخته

گزیده ای از متن کتاب

تردید نکن

تردید نکن

همه‌چیز به‌موقع تمام می‌شود

و میوه‌های نشسته توی عکس

_ بر دیوار آشپزخانه _

پلاسیده

حتی کسی که تعارف می‌کند

به من

و من‌های من

که گازشان بزنم

با پوست چروکیده

 

تردید نکن

درون هر میوه هسته‌ای هست

و کرم‌هایی به کار مشغول،

تا در ساعت مناسب

لب‌های چروکیده از کار بیفتند

 

می‌گویند یأس میوه‌‌ی شصت‌سالگی ا­ست

اما تو تردید نکن

راه را درست آمده­ای

و یک‎‌روز همه‌چیز تمام می­شود

برای من

و من­های در من.

 

برو بخواب، خسته‌ای

برای عُصاره‌ی رنج و صبوری، پدرم

 

كودكی‌هايم

ابريشم كه نبود

هرچه بود

زير سايه‌ی تو گذشت

 

به هيچ ضريحی دخيل نبستی

كه خدا

از لای انگشت‌هايت

چكه می‌كرد

 

گفتی كه:

شب، نفرت­انگيز است

مرفين هم

ديگر زبان درد را نمی‌فهمد

 

خواستم

امّا نگفتم:

اين سكوت طولانی را

بر لب‌های ما نشكن

صبوری را آيت ناتوانی نكن

تا پيام‌ها

نارسيده نمانند

و چشم‌هات

روزبه‌روز درشت‌تر

كم­فروغ نشوند

 

«من خسته نيستمِ» نگاهت

تعارف بود

بخواب، خسته‌ای

 

حقيقت

رگ‌های لزج

كه: نمی‌شود رگش را گرفت

و ديگر بی‌فايده…

فقط

تا سرد شدن يک چای

فرصت می‌خواست

 

دونده‌ی استقامت!

هرچه به پايان نزديک‌‌تر

نمی‌رسيدی

با پيغامی مبهم

يا سيبی كال بر شاخه

دور از دسترس‌های معمول

شرابی هفتادوچندساله

ساختی

كه مستی‌اش دوچندان

 

متولّد ماه رنج!

در سراسر كتاب‌های طالع‌بينی

كلامی هم

از مردگان ماه مهر

نوشته نيست

 

چه آرام

اتفاق را ساده كردی

يعنی تمام عمر

برای نرسيدن دويده بودی؟

 

 

 

بازیِ باخت‌باخت

به میم موریانه قسم

قاب چوبی

آینه می­خواهد و

آدم و تصویر

که شوخی­بردار نیست

به‌ حق صاحب این وقت

_ ساعت دیواری دیجیتال _

به عکس روی دیوار

که قاب را به چوب

و چوب را به درخت

و درخت را به جنگل

پیوند می­زند

اگر بچه، ها بکند

پسر، ها بکند

دختر، ها

هی ها  ها  ها

توی دست ها ها

 

بازار­گرمی گلدان مصنوعی

با شرط­بندی روی قیمت گل

و چیزهای جدی­تر

قاب چوبی­تر

میم موریانه­تر

شرط­بندی تبر           روی دسته­ی چوبی

پدر                                 روی پای چوبی

مرده­شورخانه              روی تخت چوبی

و بازی دوسرباختی

که تنها برنده­اش موریانه

و بازنده

تصویرت را ببیند هر صبح

توی قاب چوبی آیینه.

0/5 (0 دیدگاه)