توضیحات

                                                  کتاب رباعیات پسوآ

                                  معرفی کتاب رباعیات پسوآ

رباعیات پسوآ

فرناندو پسوا

ترجمۀ سپیده رادفر

 

Sabio é o que fecha á chave o que não tem,

Para que o nada que é não saiba alguem.

Toda mascara cobre uma caveira.

Toda alma é a mascara de ninguem.

 

عالم آن است که آنچه را که نمی داند حفظ کند،

تا کسی این هیچی را نیابد.

هر نقابی رخساری را می­پوشاند.

و هر روحی، نقاب هیچ.

کتاب “رباعیات پسوآ” سرودۀ فرناندو پسوآ ترجمۀ سپیده رادفر

 

گزیده ای از متن کتاب

POEMAS CRIATIVOS NO EPISODIO DA

BIBLIOTECA NACIONAL

 

O fim do longo, inútil dia ensombra.

A mesma spr’ança que não deu se escombra,

Prolixa… A vida é um mendigo bêbado

Que extende a mão á sua própria sombra.

 

 اشعار خلاقانه موجود در کتابخانه ملی

 

در پایان روزی طولانی، همه‌جا بی‌ثمر تاریک می‌شود.

حتی امیدی که در دل داری،

باری… زندگی گدای مستی است

که گاهی رو به سایۀ خویش دست دراز می‌کند.

 

 

 

 

Dormimos o universo. A extensa massa

Da confusão das cousas nos enlaça.

Sonhos; e a ébria confluencia humana

Vazia echoa-se de raça em raça.

 

ما با هستی می­خوابیم. این جرم عظیمی است،

آن هم در بی‌نظمی‌ای که ما را مقید می‌کند.

انسان تلاقی رؤیا و مستی است،

و پوچی که از این نسل به نسل بعد پیش می‌رود.

 

 

 

Ao goso segue a dôr, e o goso a esta.

Ora o vinho bebemos porque é festa,

Ora o vinho bebemos porque há dôr.

Mas de um e de outro vinho nada resta.

 

لذت به دنبال درد است و لذت به دنبال درد.

خوب است شرابی که می‌نوشیم، اینجا محفلی است،

خوب است شرابی که می‌نوشیم، اینجا درد است.

و همین است که از «شراب» چیزی نمی‌ماند.

 

Contem o fructo inteiro tantos gomos

Quantos são os que nelle. Mudos pomos

A fé em mãos que nada têm com ella.

Viver é nos tornar o que já somos.

 

میوه بذرهای بسیاری در خود دارد.

بی‌کرانند جوانه‌ها و ما ایمان را

ابلهانه جا می­نهیم.

زندگی کردن همین بودن است.

 

 

 

Vimos de nada e vamos para onde.

Perguntamos, e nada nos responde,

A verdade e a mentira são irmãs:

O que é que o evidente nos esconde?

 

ما از هیچ آمده‌ایم پس به کجا می‌رویم.

می­پرسیم اما هیچ چیز به ما پاسخ نمی­دهد.

حقیقت و دروغ خواهرانی هستند:

این جهان آشکار چه را از ما پنهان می­کند؟

0/5 (0 دیدگاه)