توضیحات

                                                                                       کتاب بشر چیست؟

                                                                  معرفی کتاب بشر چیست؟

کتاب بشر چیست؟

کتاب بشر چیست؟ به قلم مارک تواین، گفت و گوی فلسفی میان مردی جوان و فردی مسن را به تصویر کشیده که در آن به مضامینی مانند سرنوشت و اختیار اشاره شده است.

در این اثر، مرد مسن اعتقاد دارد بشر همچون ماشینی است که از خودش اراده‌ای ندارد. اما مرد جوان با سخنان او موافق نیست و از او می‌خواهد تا برای ادعایش، دلیلی قانع‌ کننده بیاورد. بسیاری از منتقدان معتقدند که کتاب بشر چیست؟ (The complete essays of Mark Twain) جدی‌ترین و شخصی‌ترین اثر مارک تواین محسوب می‌شود. کتابی که وی آن را در گنجه مخفی کرده و تا چندین سال‌ از مضامین به کار رفته در آن سخن گفته بود.

ساموئل لانگهورن کلمنس، ملقب به مارک تواین (Mark Twain)، نویسنده نام‌آور آمریکایى، در سى‌ام نوامبر 1835 میلادى در روستایى کوچک به نام فلوریدا در بخش مونروى ایالت میسورى دیده به جهان گشود. او ششمین فرزند از یک خانواده هفت فرزنده بود. یک خواهر و دو برادر او در سنین طفولیت بر اثر بیمارى درگذشتند و یک خواهر و دو برادر دیگر او که به سنین بزرگسالى رسیدند، همگى قبل از او رخت از جهان بستند. ساموئل یازده ساله بود که پدرش بر اثر بیمارى ذات‌الریه درگذشت. چند ماه بعد از فوت پدرش او به عنوان کارآموز در یک چاپخانه به کار حروف‌چینى مشغول شد.

اولین موفقیت چشمگیر مارک تواین به عنوان نویسنده با انتشار داستان کوتاه فکاهى The Celebrated Frog of Calaveras County شروع شد که در 18 نوامبر 1865 در روزنامه New York Saturday Press انتشار یافت. در سال 1866 تواین به عنوان خبرنگار به جزایر هاوایى (آن زمان: Sandwich) عزیمت کرد. گزارش‌هاى این سفر او بسیار محبوبیت پیدا کرد و بنیان اولین سخنرانى‌هاى او را تامین نمودند. در سال 1867 و با هزینه یک روزنامه محلى، تواین با کشتى Quaker City عازم اروپا و منطقه مدیترانه (از جمله بیت‌المقدس) شد. مجموعه گزارش‌هاى این سفر، دو سال بعد تحت عنوان The Innocents Abroad به چاپ رسیدند.

او در سال 1898 شروع به نگارش کتاب بشر چیست؟ کرد و تا سال 1904 چندین مرتبه در متن آن تجدید نظر نمود و قسمتى را که مربوط به تربیت‌پذیرى بشر است را به آن اضافه کرد. در نهایت براى اولین بار در سال 1906 آن را به صورت جزوه‌اى باریک، به تعداد معدود و بدون نام انتشار داد.

تواین به صحیح بودن نظریاتى که در این مکالمه از دیدگاه مرد سالخورده مطرح کرده است اعتقاد راسخ داشت و این کتاب را انجیل خود مى‌نامید. بنا به صلاح دید شخص او، خانواده‌اش و یا ناشر او، برخى از آثار تواین در زمان حیات او به صورت بى‌نام یا مستعار چاپ مى‌شدند و برخى دیگر پس از مرگ او به چاپ رسیدند. ضمناً اکنون صد سال پس از مرگ او هنوز آثار تمام و نیمه تمامى از او وجود دارند که به چاپ نرسیده‌اند.

از مهم‌ترین و اصلى‌ترین نظریات مارک تواین در کتاب بشر چیست؟ مى‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– توسط عوامل تربیتى گوناگون، انسان مى‌تواند تا اندازه قابل توجهى بر روى احساس غالب تاثیر بگذارد و جهت آن را به سوى دلخواه نیک یا بد سوق بدهد. (نظریه تربیت پذیرى انسان)

– بشر داراى هیچگونه شایستگى و لیاقت شخصى در اعمال و افکار خود نیست؛ کلیه افکار و دستاوردهاى بشر تابع ساخت ماشین گونه او و تاثیرات و عوامل وراثتى، زیستى و معاشرتى او هستند. (نظریه ماشینى بودن بشر)

– دو عامل عمده تعیین کننده چگونگى شخصیت بشر هستند: الف) خلق و خو یا طبع مادرزادى (temperament) که او با آن زاده مى‌شود؛ ب) تربیت (education, training) که کلیه تاثیرات خارجى از قبیل آموزش، معاشرین، محیط زیست و غیره را شامل مى‌شود. (عوامل ساختارى شخصیت انسان)

در بخشی از کتاب بشر چیست؟ می‌خوانیم:

م س: او چنین کارى نکرد. این انگیزه از جایى آمد که تمامى انگیزه‌هاى‌ خوب یا بد مى‌آیند از خارج. اگر آن انسان ترسو تمامى عمر خود را در اجتماع انسان‌هاى خرگوش صفت گذرانده بود و هرگز در مورد اعمال دلیرانه چیزى نخوانده و یا نشنیده بود و یا هرگز نشنیده بود که کسى آن اعمال را بستاید و یا به قهرمان‌هایى که این اعمال را انجام داده اند، رشک ببرد، او هیچ تصورى در مورد شجاعت نمى نداشت، همانطور که حضرت آدم هیچ تصورى در مورد حجب و حیا نداشت. پس عزم به شجاعت هرگز و به هیچ وجه به ذهن او خطور نمى‌کرد. او نمى‌توانست بانى این نظر باشد این نظر مى‌بایست از خارج به او منتقل مى‌شد. به این ترتیب وقتى او پى برد که شهامت مورد تحسین واقع مى‌شود و بزدلى مورد تمسخر، او به خود آمد. احساس شرم به او دست داده بود. شاید دلدار او با کنایه به او گفته بود: «شنیده‌ام که بزدل هستى.» پس او نبود که ورق را برگرداند، بلکه دلدارش این کار را براى او انجام داد. پس او نباید به این شایستگى غره بشود این دستاورد او نیست.

م ج: اما به هر تقدیر گیاهى را که دلدارش بذر آن را آبیارى کرده بود او پرورش داد.

م س: خیر. تأثیرات خارجى آن را پرورش دادند. او تحت فرمان و لرزان به میدان نبرد قدم نهاد همراه با سربازان دیگر و روز هنگام، نه به تنهایى و در تاریکى. او تحت تأثیر سرمشق‌ها بود و از شهامت هم رزمانش جسارت مى‌گرفت. او ترسیده بود و مى‌خواست بگریزد، اما شهامتش را نداشت؛ با آن همه سرباز که به او نگاه مى‌کردند او شهامت گریختن نداشت. مى‌بینید، او در حال پیشرفت بود: ترس اخلاقىِ شرم بر ترسِ آسیب جسمانى چیره شده بود.

0/5 (0 دیدگاه)