توضیحات

                                                                                  کتاب آواره و سایه اش

                                                            معرفی کتاب آواره و سایه اش 

مروری برکتاب  آواره و سایه اش

و آراء و اندیشه های گوناگون

ژانر این رساله در زمان نگارش این کتاب کاملا شناخته شده بود: در سنت آلمان ، مهمترین سلف نیچه شخصیتی از روشنگری بود ، گئورگ کریستوف لیختنبرگ ، که نوشته های وی را نیچه بسیار تحسین می کرد.

اگر همه چیز خوب پیش برود ، زمانی فرا می رسد که فرد یادبودهای سقراط را به جای کتاب مقدس به عنوان راهنمای اخلاق و خرد به کار می گیرد. هرگز در برابر پشیمانی تسلیم نشوید ، یک باره به خود بگویید: پشیمانی به معنای نوعی توجیه در برابر اولین عمل احمقانه است….

آواره و سایه اش نخستین بار در سال 1879 به صورت پیوست و مکمل کتاب انسانی ، بس بسیار انسانی ، و بعدها به صورت مستقل ، منتشرشد . این کتاب در پایان دوره ی نخست تفکر نیچه و پس از زایش تراژدی و تاملات نابهنگام نوشته شد . آواره و سایه اش دربردارنده ی گزین گویه هایی است با ساختاری مبتکرانه و منحصر به فرد . اثر با گفتگوی تامل برانگیز « سایه » با « آواره » که شاید کنایه از دوپاره ی وجود آدمی باشند ، آغاز می شود .

سایه که تا کنون خاموش بوده اکنون از خاموشی آواره در شگفت شده و می‌خواهد به او مجال سخن گفتن بدهد. آنگاه در 350 پاره کتاب، نیچه از رمانتیسم، اخلاق، نثر، ادبیات، موسیقی، طبیعت، و غیره سخن می‌گوید، تا در پایان باز به این پرسش برسد که ‹‹تو کجایی؟ کجایی تو؟››

0/5 (0 دیدگاه)