توضیحات
معرفی کتاب اسپرسو با رضا شاه
مروری بر کتاب اسپرسو با رضا شاه
احسان اقبالسعید در کتاب «اسپرسو با رضاشاه» به یک خصلت بارز ایرانیان امروزی پرداخته است و آن گذشتهستایی ایرانیان است. موج نوستالژیای که به قول نویسنده با کافه و خرید ادوات طرح قدیم ساخت چین آغاز شد حتی به دفترهای کاهی دههٔ شصت هم رسید.
او با نگاهی جامعهشناسانه، طنز و انتقادی به موضوع نوستالژی تاریخ و نقش آن در زندگی مردم و جامعه ایرانی میپردازد و بر این نکته تاکید دارد که چرا نوستالژی تاریخ در ایران به «رضا شاه روحت شاد» انجامیده است؟ اقبال سعید درواقع در این کتاب به قضاوت درباره
این باور پرداخته و آن را نتیجه نوستالژیسازی مصنوعی و عملکرد چهلساله برخی صدرنشینان دانسته است.
اقبال سعید در این کتاب که نوعی خطابه است با موضوع حسرت ایرانیها برای گذشته خوب از دست رفته، آغاز میکند و به دنبال آن خیلی از مسایل جامعه امروزی را مطرح میکند، مسایلی مثل فساد اقتصادی، اداری و اجتماعی، تضادها و تناقضات فرهنگی، شکاف
بین نسلها، بیکفایتی مسئولان در نهادها و خیلی چیزهای دیگر که احتمالا حرف دل خیلیها است.
قسمتی از کتاب
«نگاه به پشت سر و مرثیه خواندن بر روزگار از دست شده همیشه برای بشر جذاب بوده است. گذشته فارغ از دور و نزدیک یا مستند و خیالی، نوعی جادو در خود دارد، جادوی جاودانگی و بیدردی، چرا که زخم و رنج پس از سپری شدن مدت مدیدی از مرارت تنها تبدیل به بازخوانی خاطرات با «زهر» خنثی شده میشوند که در قالب یک قاب عکس خندان خوشچهره یا چینی و نقره و عمارت خودنمایی میکند و هرگز برای کسی ملموس نیست که صاحب عکس اندک زمانی قبل و بعد از برداشتن عکس چگونه در راههای ناهموار پایش پیچ خورده یا امنیهچیها چگونه برایش پاپوش دوختهاند و برای یک غذای حاضری ساده که امروز دست سیفالله هم بدهی قهر میکند، رنج دوران برده است.» احسان اقبالسعید در کتاب «اسپرسو با رضاشاه» به یک خصلت بارز ایرانیان امروزی پرداخته است و آن گذشتهستایی ایرانیان است. موج نوستالژیای که به قول نویسنده با کافه و خرید ادوات طرح قدیم ساخت چین آغاز شد حتی به دفترهای کاهی دههٔ شصت هم رسید. او با نگاهی جامعهشناسانه، طنز و انتقادی به موضوع نوستالژی تاریخ و نقش آن در زندگی مردم و جامعه ایرانی میپردازد و بر این نکته تاکید دارد که چرا نوستالژی تاریخ در ایران به «رضا شاه روحت شاد» انجامیده است؟ اقبال سعید درواقع در این کتاب به قضاوت درباره این باور پرداخته و آن را نتیجه نوستالژیسازی مصنوعی و عملکرد چهلساله برخی صدرنشینان دانسته است. اقبال سعید در این کتاب که نوعی خطابه است با موضوع حسرت ایرانیها برای گذشته خوب از دست رفته، آغاز میکند و به دنبال آن خیلی از مسایل جامعه امروزی را مطرح میکند، مسایلی مثل فساد اقتصادی، اداری و اجتماعی، تضادها و تناقضات فرهنگی، شکاف بین نسلها، بیکفایتی مسئولان در نهادها و خیلی چیزهای دیگر که احتمالا حرف دل خیلیها است: «بحران پول و شدت و کمیابی آن همچون بحران آب مدتهاست در جامعه آغاز شده است اما هنوز دولت آنقدر عایدی از چاههای جنوب دارد که سیر گذاران جماعت را جاری کند و لو دیر و زود مواجب را پرداخت کند. البته بر پشت پرده موسسات مالی کاری ندارم اما مطالعهای ظریف و البته ضخیم در این میانه وجود دارد که نزد کمتر کسی آشکار گردیده است.» حرفهای این کتاب راه حلی نمیدهد اما کمی تسکینبخش است و البته تلنگری شاید، به کسانی که باید. توصیه ما این است که خواندن این کتاب را از دست ندهید، چون مثل آب خنکی است که در یک روز داغ تابستانی، آن هم درست وسط ظهر روی سرتان خالی کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.